Abstract:
مشارکت سیاسی افراد در هر جامعهای، از مهمترین و تأثیرگذارترین عوامل در رسیدن به دموکراسی و توسعه سیاسی و اجتماعی محسوب میشود. نیاز به مشارکت و همفکری اعضای جامعه و نیز احساس تعلق و اعتماد به حاکمیت، از ملزومات دوسویه در جوامع پیشرفته و مردمسالار است. این پژوهش با هدف تبیین جامعهشناختی تنگناها و مشکلات مشارکت سیاسی بازاریان در دوره اعتدال با روش نظریه داده بنیاد به دنبال شناسایی شاخصهای این مشارکت است. دادههای پژوهش، از بین 16 مصاحبه نیمه ساختاریافته بهدستآمده است. مشارکتکنندگان بهصورت هدفمند از میان بازاریان تهران انتخاب و تعداد نمونهها با توجه به رسیدن به اشباع مفهومی مشخص شد. تجزیهوتحلیل دادههای این پژوهش با کدگذاری انجام شده است. طی مراحل کدگذاری، دادهها ابتدا خرد و سپس دوباره باهم مرتبط میشوند. در این تحقیق از مجموع 837 داده خام، 387 مفهوم از دادههای اولیه استخراج شده که از میان آن مفاهیم 58 خردهمقوله و 17 مقوله بهدستآمده است. درنهایت مفهوم محوری «بیاعتمادی تدریجی» بهعنوان پدیده اصلی که بقیه مقولات را پوشش میداد، انتخاب شد. نتایج این پژوهش نشان داد مهمترین عامل در عدم مشارکت یا بیتفاوتی سیاسی اجتماعی مشارکتکنندگان پژوهش، از دست رفتن تدریجی اعتماد آنها به حاکمان سیاسی و باور به بیتأثیری و صوری بودن مشارکت و نقش سیاسی خود است.
Following the migration of the prophet Mohammad to Medina, establishing the new political structure and increasing the number of Muslims, the newly established government faced new challenges and realities. One of these realities and challenges was the economic life of Medina society and the need for its organization. Accordingly, the present study based on a descriptive and explanatory method, tries to answer the question of how economic strategies of Nabawi Government could transcend the traditional economy to Islamic one and what were those strategies employed in that time. In fact, the aim of this study is to investigate the policies, strategies and approaches of the holy Prophet management in the economic arena and introducing it as an example for real Islamic economy. The results indicated that the Prophet Mohammad tried to illuminate the basic strategies and future of Islamic government in the economic arena based on the tangible necessities and realities. These strategies originated both from revelational and nabawi teachings and based on realities and necessities of establishing Islamic government, recognizing elements and capacities of Mohajirin and Ansar as well as circumstances of new environment and context. Trying to eliminate traditional treats, illuminating new concepts and elements of Islamic economy, endorsing economical basis of Muslims and cutting their dependence to Moshrkin and Ahlol-Ketab were some of the new strategies of Nabawi government. Therefore, the Prophet Mohammad sought to present and put new thinking and strategies in the new economy so as to organize new kind of economy in Medina which is called Islamic economy.
Machine summary:
اين پژوهش با هدف تبيين جامعه شناختي تنگناها و مشکلات مشارکت سياسي بازاريان در دوره اعتدال با روش نظريه داده بنياد به دنبال شناسايي شاخص هاي اين مشارکت است .
مشارکت يا عدم مشارکت سياسي مردم در امور سياسي، اجتماعي کشـور، نـه تنهـا نشان دهنده سلب اعتماد آنها به حاکميت است ، بلکه نشان از آغـاز دوره و خـالي شـدن عرصه سياسي از توده دلسوز و اعتدال گراي جامعه است که خود زمينه خفقـان سياسـي و روي کار آمدن جناح هاي تندرو و راديکال را فراهم ميکنـد.
با توجه به موضوع پژوهش حاضر که در رابطه با تجربه زيسته بازاريان از مفهوم مشارکت است ، در ابتدا چند سؤال کلي و بسته تهيه شد، سپس محقق هنگام مصاحبه ، سؤالات را براي رسيدن به داده هاي مورد نياز تغيير ميداد يا کم و زياد ميکرد.
محقق در اين پژوهش دريافت که عنصر اصلي و مرکزي داده هاي حاصل از مصاحبه ، عدم اعتماد يا از بين رفتن تدريجي آن ، در بين مشارکت کنندگان است .
بحث و نتيجه گيري نتايج اين پژوهش نشان ميدهد که فشار دوجانبه سياست بر اقتصاد و نااميدي سياسي از شرايط علي سبب به وجود آمدن بياعتمادي تدريجي در بين بازاريان و کاهش تدريجي مشارکت هاي سياسي آنها در دهه اخير شده است .
براساس يافته هاي اين پژوهش ، تدابير اصلاحي عميق و عدم دخالت هاي نظامي و سياسي در مسائل اجتماعي و اقتصادي، راهبرد مورد توافق مشارکت کنندگان براي فائق آمدن بر شرايط کنوني و مشکلات عديده سياسي و به ويژه اقتصادي است .