Abstract:
در اندیشههای عرفانی، اصل جهانبینی عارف بر محور وحدت وجود است. اینکه ذات حق به جلوههای گوناگون در کثرات و تعینات تجلّیکردهاست و آنها را آیینۀ تمامنمای حق نمودهاست. باتوجهبه تأثر حافظ از اندیشههای ابنفارض این مفهوم در اندیشۀ عرفانی وی نیز واردشدهاست. در ادبیّات تطبیقی نقاط اشتراک و افتراق، تأثیر و تأثر دو ادیب وکار آنها بررسیمیشود. ادبیّات ملی یک کشور را غنیمیکند، باعث تبادل افکار و توسعۀ فرهنگی میشود و اینگونه ادبیّات یک ملت را بر جهان عرضهمیدارد؛ لذا در این جستار، سعیشدهاست جلوههای عرفانی دو شاعر معروف عربی و پارسی ابنفارض مصری و خواجهحافظ شیرازی در چارچوب ادبیّات تطبیقی و روش مقایسهای بررسیشود؛ اما آنچه قابلاثبات میباشد این است که هر دو شاعر معروف، قدر اشتراکهای در آبشخورها و زبان عرفانی دارند و در مفاهیم اساسی عرفانی مانند بحث تجلّی، قابلمقایسهاند و باتوجهبه تحلیلهای انجامشده از زندگی اجتماعی و ادبی این دو ادیب معروف، خواجه حافظ شیرازی از ابنفارض مصری بهطور غیرمستقیم؛ یعنی از طریق تعلّم در مکتبهای زمانهاش تأثیر پذیرفتهاست.
In mystical thought the principle of mystic worldview is centered on unity. The essence of right has manifested itself in various manifestations and variations, and has rendered them the all-seeing ritual of righteousness. Given the influence of Hafez on Ibn al- Farid's ideas, this concept has also been incorporated into his mystical thought. In comparative literature, the commonalities and differences between the two literatures and their literature are studied. The national literature enriches a country, promotes cultural exchange and develops the literature of a nation to the world. In this article, the mystical effects of two famous Arab and Persian poets, Ibn al-Farid at mesry and Khwaja Hafez Shirazi is examined in the context of comparative literature and comparative method, but what is provable is that both famous poets have a common ground in drinking and mystical language and are comparable in basic mystical concepts such as manifestation discussion and based on analyzes of life The social and literary of these two famous literatures, Khwaja Hafez Shirazi of Ibn al-Farid mesry has been indirectly influenced by the teachings of the schools of its time, that is, through education
Machine summary:
ادبیّات ملی یک کشور را غنیمیکند، باعث تبادل افکار و توسعۀ فرهنگی میشود و اینگونه ادبیّات یک ملت را بر جهان عرضهمیدارد؛ لذا در این جستار، سعیشدهاست جلوههای عرفانی دو شاعر معروف عربی و پارسی ابنفارض مصری و خواجهحافظ شیرازی در چارچوب ادبیّات تطبیقی و روش مقایسهای بررسیشود؛ اما آنچه قابلاثبات میباشد این است که هر دو شاعر معروف، قدر اشتراکهای در آبشخورها و زبان عرفانی دارند و در مفاهیم اساسی عرفانی مانند بحث تجلّی، قابلمقایسهاند و باتوجهبه تحلیلهای انجامشده از زندگی اجتماعی و ادبی این دو ادیب معروف، خواجه حافظ شیرازی از ابنفارض مصری بهطور غیرمستقیم؛ یعنی از طریق تعلّم در مکتبهای زمانهاش تأثیر پذیرفتهاست.
ک: فتی،1387: 135)؛ و میتوان در مقابل آن به عالم احدیت در عرفان اشارهکرد که ذات حق، مجرد از صفات اضافی اعتبار شود؛ یعنی حقیقت وجود دارای تنزّلات و تجلّیات متأخر از غیب ذات است، این تنزل از مقام غیبت در رتبه اول تنزل علمی و درجه دوم تنزل عینی و خارجی است و به اعتبار تجلّی به کشفوشهود متعلقاست (یثربی، 1368: 217) و این نوع تجلّی در اشعار دو شاعر عارف مورد نظر، ابنفارض مصری و حافظ نمود خاصی دارد بهعنوان نمونه ابنفارض میگوید: فَلَم تَهوَني مَالَمتَكُن فيّ فَانيا وَ لَمتَفنَ ما لاتُجتَلى فيكَ صورتي (ابنفارض، 1998: 33) پس عاشق حضرت ما نتوانیبود تا بهکلی در راه ما از خودی و اوصاف خود فانینشوی و تو به این فنا نمیرسی تا آنگاه که صورت من و عشق من در حقیقت تو پیدانشود و چیرهنشود.