Abstract:
هدف این پژوهش نقد اهداف ساحت تربیت دینی و اخلاقی مصوب شورای عالی آموزش و پروش است. نقد در ابعاد مبادیِ اهداف و لوازم اهداف انجامشده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مبادی و بنیان فلسفی این اهداف نظریه حسن و قبح شرعی یا نظریه امرِ الهی است؛ که با اخلاق پیشادینی که نشانههای و شواهد آن در منابع دینی وجود دارد و با دیدگاههای نظری مندرج در مبانی نظری سند تحول بنیادین تعارض دارد. همچنین این اهداف منجر به تربیت اخلاقی 'مُحاطشده در تربیت دینی' میشود که این نوع تربیت اخلاقی در شرایط امروز کارآمدی لازم را نخواهد داشت.
The purpose of this study is to critique the goals of the domain of religious and moral education approved by the Supreme Council of Education. The criticism has been launched in the dimensions of the foundations and the methods for reaching the goals. The findings of this study show that the philosophical foundations of these goals are the theory of religious good and evil or the theory of divine command which is in conflict with the pre-religious ethics, the signs and evidence of which exist in the Islamic religious sources, and the relevant theoretical views are contained in the theoretical foundations of the document of The Fundamental Change. Also, these goals lead to a moral education emcompassed in the religious education while this type of moral education will not be effective in today's conditions.
Machine summary:
وجه اخلاقي اهداف ساحت مذکور به اين صورت در چهار سطح يا دوره تعريف شده است : دورٔە اول ابتدايي: با شناخت روش زندگي و آموزه هاي اخلاقي پيشوايان ديني (ادب ، راست گويي، نظم ، پشتکار) تأثير آن را در رفتار خود نشان دهد.
با وجود صراحت مباني نظري سند تحول بنيادين بر نظريه «حسن و قبح عقلي ارزش هاي اخلاقي» مي توان چنين نتيجه گرفت که جهت گيري نظري که در صورت بندي اهداف ساحت تربيت «اعتقادي، عبادي و اخلاقي » مبنا قرار گرفته است با مواضع مباني نظري سند تحول بنيادين در نظام تربيت رسمي و عمومي ناسازگار است .
يکي از اين نمونه ها علامه طباطبائي (ره ) است وي به عنوان يک فيلسوف معاصر و مورد وثوق در مجامع علمي در نظريه ادراکات اعتباري خود، بين دو ِ ديدگاه گروه معتزله (عدليه ) و اشاعره در خصوص ماهيت حسن و قبح ارزش هاي اخلاقي موضع سومي را اتخاذ کرده است از نظر ايشان اعتبار حسن و قبح اعمال و امور محصول تکاپوي عقل عملي است که براساس نيازهاي بشري صورت بندي ميشود.
چنين معنايي در مباني نظري تحول بنيادين مورد توجه نيز قرار گرفته است : «نظام معيار اسلامي مشتمل بر سلسله مراتبي از ارزش ها ناظر به همه ابعاد زندگي انسان است که نه تنها همۀ آن ها به لحاظ اهميت و اولويت در يک سطح و مرتبه نيستند بلکه پذيرش برخي از ارزش هاي اخلاقي و اساسي اين نظام معيار ديني متوقف به شناخت و انتخاب دين حق نيز نيست (زيرا عقل سالم و فطرت الهي فعال در وجود هر انساني نسبت به اين گونه ارزش ها به طور مستقل حکم ميکند هرچند دين هم آن ها را تائيد ميکند).