Abstract:
تحقیق حاضر مبتنی بر دو پیشفرض است؛ یکی اینکه علوم ـ منجمله علوم انسانی ـ نظاممند و سیستمیاند و دیگر اینکه تأثیرگذاری دین بر علم را باید در ناحیه فلسفه علم جستوجو کرد. این تحقیق در صدد است رابطه علم و دین از نگاه علامه مصباح را با روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکرد فرآیندمحور مورد بررسی قرار دهد. نظام علم و عناصر و مؤلفههای اساسی آن به عنصر متأثر در یک سو، و مبانی دینشناسانه علامه مصباح نسبت به قلمرو و اهداف دین در حیات انسانی بهعنوان عامل مؤثر در سوی دیگر این رابطه قرار دارد. با بررسی رابطه میان آن دو به این نتیجه میرسیم که موضوع علوم انسانی با توجه به رابطه تنگاتنگ آن با اهداف دین و در سایه اعتبار معرفتی گزارههای نقلی دینی مورد بازنگری واقع میشود.تغییر موضوع، تغییر در ساختار مسائل و قضایای علوم انسانی را بهدنبال دارد. ارتباط موضوعشناسی و روششناسی و همینطور پیچیدگی موضوع علوم انسانی باعث نیازمندی نظام علوم انسانی به گزارههای نقلی در کنار منابع غیر نقلی و تأثیرپذیری از آنها خواهد شد. همچنین با توجه به تأثیرگذاری دین بر غایات علم، گزارههای دستوری بهعنوان جزئی از علوم انسانی تحت تأثیر قرار میگیرند.
This research is based on two presuppositions: first is that disciplines of knowledge -including humanities- are organized and systematic and second is that we ought to seek for the impact of religion on science in the philosophy of science. Having adopted a descriptive-analytic method, this essay goes to study the relation between science and religion in the light of Allamah Misbah’s view and through a process-centered approach. The scheme of knowledge and its main constituents as a passive element stands on one side, and Allamah Misbah’s theological principles concerning the scope and aims of religion as an active element in man’s life stand on another. The study of the two sides leads to the conclusion that the subject matter of humanities -due to their close ties with the aims of religion and in the light of cognitive value of narrated propositions of religion- is to be revised. Any change in the subject-matter entails a modification in the structure of issues and propositions of humanities. The tie between subjectology and methodology and the perplexity of the subject-matter of humanities gave rise to the need of the scheme of humanities for revealed traditions along with none-revealed resources and their influence on it. Moreover, viewing the impact of religion on the goals of knowledge, normative propositions as a part of humanities come under influence, too.
Machine summary:
نظام علم و عناصر و مؤلفههای اساسی آن به عنصر متأثر در یک سو، و مبانی دینشناسانه علامه مصباح نسبت به قلمرو و اهداف دین در حیات انسانی بهعنوان عامل مؤثر در سوی دیگر این رابطه قرار دارد.
با بررسی رابطه میان آن دو به این نتیجه میرسیم که موضوع علوم انسانی با توجه به رابطه تنگاتنگ آن با اهداف دین و در سایه اعتبار معرفتی گزارههای نقلی دینی مورد بازنگری واقع میشود.
ب) نقش دین بر غایات باواسطه علوم انسانی اگر غایات باواسطه علوم توصیفی را ناظر به جنبه عملیاتی و تغییردهندگی علوم بدانیم (چیزی که اصطلاحاً علوم دستوری یا هنجاری نامیده میشوند)، در نگاه علامه مصباح، این بخش از علوم انسانی که در آن سخن از بایدها و نبایدها به میان میآید دارای بیشترین ارتباط با دین خواهد بود (همان، ص205-206)؛ چنانکه ایشان در رابطه با مدیریت اسلامی (بهعنوان یک علم دستوری) صحیحترین معنای مدیریت اسلامی را تأثیر ارزشهای اسلامی بر مدیریت معرفی میکند (مصباح یزدی، 1385/ب، ص262).
الف) طرح سؤال و فرضیه مرحله اول که مقدمهای برای رسیدن به نظریه است، مرحلهای است که در آن محقق با توجه به زمینه مورد پژوهش و معلومات گذشتهاش، به طرح سؤال نسبت به روابط و پدیدههای مرتبط به موضوع اقدام میکند و در ادامه، پاسخ احتمالی و یا فرضیهای در جهت تبیین این رابطه ارائه میدهد که تأثیرگذاری دین در هریک از این دو مرحله را بررسی میکنیم.