Abstract:
این مقاله از چشم انداز قدرت نرم به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که چرا مذاکره و دیپلماسی به عنوان ارکان اصلی قدرت نرم در حل و فصل مسئله هستهای کره شمالی با ایالات متحده شکست خورده است؟ و چه الزاماتی برای تداوم بکارگیری این اهرمهای قدرت نرم در مسئله هستهای کره شمالی وجود دارد؟ فرضیه موقتی مقاله این است که پیگیری اهداف متعارض از سوی امریکا و کره شمالی چون بازدارندگی هستهای و بهبود اقتصادی از سوی کره شمالی و خلع سلاح کامل هستهای از سوی امریکا، مهمترین دلیل شکست مذاکره و دیپلماسی است. اما الزم اصلی تداوم فرایند مذاکره و گفتگو به عنوان ایزار اصلی قدرت نرم، عدم کاربرد قدرت سخت (تحریمها و ابزار نظامی) از سوی ایالات متحده و بستر سازی فرهنگ گفتگو در روابط بین الملل است. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که هر نوع پیشرفتی در مورد کاهش آزمایشات کلاهکهای هستهای و یا خلع سلاح هستهای کره شمالی به دست آید، صرفا از طریق تداوم مذاکره و گفتگو خواهد بود. از این رو، نزدیک شدن مواضع دو کشور به یکدیگر، با میانجیگری بازیگرانی مانند کره جنوبی، چین و روسیه، کاهش تاکید براهرمهای قدرت سخت بر علیه کره شمالی و افزایش همکاری بین المللی به ویژه میان اعضای دائم شورای امنیت از یک سو ضرورت و الزام تداوم بکارگیری قدرت نرم را نشان میدهد. روش گردآوری دادهها مبتنی بر روش کتابخانهای و روش تحقیق پژوهش مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است.
From the perspective of soft power, this article seeks to answer the key question of why negotiation and diplomacy as key elements of soft power in resolving the North Korean nuclear issue with the United States have failed. And what are the requirements for continuing to use these soft power levers in the North Korean nuclear issue? The provisional hypothesis of the article is that the pursuit of conflicting goals by the United States and North Korea, such as nuclear deterrence and economic recovery by North Korea and complete nuclear disarmament by the United States, is the most important reason for the failure of negotiations and diplomacy. But the main requirement for the continuation of the negotiation process as the main tool of soft power is the non-use of hard power (sanctions and military tools) by the United States and the establishment of a culture of dialogue in international relations. The findings show that any progress in reducing North Korea's nuclear warheads or nuclear disarmament will be achieved solely through continued negotiation. Therefore, the rapprochement of the two countries' positions, mediated by actors such as South Korea, China and Russia, reducing the emphasis on hard power pyramids against North Korea and increasing international cooperation, especially among the permanent members of the Security Council on the one hand is necessary and Indicates the need to continue to use soft power. The data collection method is based on the library method and the research method is based on the descriptive-analytical method.
Machine summary:
از اين رو، نزديک شدن مواضع دو کشور به يکديگر، با ميانجيگري بازيگراني مانند کره جنوبي ، چين و روسيه ، کاهش تأکيد براهرم هاي قدرت سخت بر عليه کره شــمالي و افزايش همکاري بين المللي به ويژه ميان اعضاي دائم شــوراي امنيت از يک ســو ضرورت و الزام تداوم بکارگيري قدرت نرم را نشــان مي دهد.
چه مذاکرات دوجانبه ميان امريکا و کره شــمالي و چه مذاکــره ات چند جانبه اي که با حضور قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي مانند کره جنوبي ، چين و روسيه انجام شده اند؛ نشان مي دهد که مسيرهاي فشار و اجبار توأم با مذاکره و گفتگو ميان امريکا و کره شــمالي شکسته شده است و هنوز هر دو دولت به يک راه حل مسالمت آميز براي حل و فصل اين موضوع نرسيده است و همچنان مسئله هسته اي کره شمالي در حاله اي از ابهام باقي نده اســت .
اين پژوهش با هدف واکاوي علل اين شکست ها و فرسايشي شدن مسئله در صدد پاســخگويي به اين سؤال اصلي اســت که چرا مذاکره و گفتگو به عنوان ارکان اصلي قدرت نرم در حل و فصل مســئله هسته اي کره شمالي با ايالات متحده شکست خورده است ؟ و در حال حاضر چه الزاماتي براي تداوم بکارگيري اين اهرم اصلي قدرت نرم در مســئله هسته اي کره شــمالي وجود دارد؟ فرضيه موقتي مقاله اين است که پيگيري اهداف متعارض از سوي امريکا و کره شــمالي مانند بازدارندگي هسته اي و رفع تحريم ها و بهبودي وضعيت اقتصادي از سوي کره شــمالي ، و نيز خلع سلاح کامل هسته اي از سوي امريکا، مهمترين دليل شکست مذاکره يا به عبارتي قدرت نرم اســت .