Abstract:
گفتمان انتقادی رویکردی زبانشناسی و نقدی است که بر اساس اصول و مؤلفههای آن، مسائل قدرت و سلطه به گفتمانهای متفاوت با اهداف خاص منجر میشود که دو جنبۀ صورت و معنای متن را مورد اشاره و بررسی قرار میدهد. بر این اساس در پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی به ارزیابی و تحلیل گفتمان انتقادی در تصاویر مستقل شعری ابتهاج بر اساس رویکرد نورمن فر کلاف پرداختهایم. نتایج این پژوهش بیانگر آن است در سطح توصیف، بهرهگیری از زبان رسمی، بهرهگیری از وجوه بلاغی و معانی ثانوی ندا و استفهام و سیطره دایره واژگانی که دلالت بر اعتراض، تضاد، اندوه و تحسّر دارد در اشعار ابتهاج، نمودی برجسته دارد. در سطح تفسیر و از منظر بینامتنیّت، اشعار ابتهاج بهصورت بینامتنیّت صریح و غیرصریح، تحت تأثیر شاعران کلاسیک (خصوصاً حافظ و مولانا) قرار دارد. در سطح تبیین نیز میتوان به هژمونی اندیشه اعتراض و تأکید بر تغییر و دیگرگونهخواهی در اشعار ابتهاج دست یافت.
Critical discourse is a theoretical linguistics and critiques whose principles and components are issues of power and are characterized by different discourses with specific characteristics that address and examine the two aspects of the form and meaning of the text. Descriptive-analytical We have evaluated and analyzed critical discourse in independent poetic images of Ebtehaj based on the view of Norman Fairclough. The results of this researcher are at the level of description, use of language, use of rhetorical aspects and secondary meanings of call and interrogation and dominance of vocabulary which indicates protest, conflict, sorrow and compassion. It is prominent in Ebtehaj's poems. At the level of interpretation and from the perspective of intertextuality, Ebtehaj's poems in the form of explicit and implicit intertextuality are influenced by classical poets (especially Hafez and Rumi). At the level of explanation, one can also achieve the hegemony of the idea of protest and emphasis on change and otherness in Ebtehaj's poems .
Machine summary:
گفتمان انتقادي در تصاوير مستقل شعري ابتهاج بر اساس رويکرد نورمن فرکلاف 1 ليلا کباري قطبي 2* دکتر محمد شاه بديع زاده 3 دکتر جواد مهربان قزلحصار چکيده گفتمان انتقادي رويکردي زبان شناسي و نقدي است که بر اساس اصول و مؤلفه هاي آن ، مسائل قدرت و سلطه به گفتمان هاي متفاوت با اهداف خاص منجر ميشود که دو جنبۀ صورت و معناي متن را مورد اشاره و بررسي قرار ميدهد.
ازاين رو در ادامه به ذکر نمونه هايي از مطالعات تحليل گفتمان در حوزة شعر معاصر بسنده ميشود: جعفري مقدم ، فلاحي و فرخزاد (١٣٩٨) در پژوهشي با عنوان «استعاره هاي توصيفي و بصري در اشعار نيما يوشيج و مهدي اخوان ثالث (با رويکرد گفتمان انتقادي فرکلاف )» استعاره را در چارچوب گفتمان انتقادي و نقد زبان شناختي تحليل و تفسير کردند و دريافتند که کاربرد استعاري از وضعيت و شرايط سياسي و اجتماعي غالب در اشعار اخوان ملموس تر است .
در شعر زير نيز دخمه ، نماد سرزمين ستم ديده و خفقان زدة شاعر است که شاعر جانش را فدا ميکند تا «خورشيد» آزادي و پيروزي که در تصوير حاصل شده در تضادي معنايي با واژة «شب » قرار دارد، به آن سرزمين بتابد: تنم افتاده خونين زير اين آوار شب اما دري زين دخمه سوي خانۀ خورشيد بگشادم (ابتهاج ، ١٣٧٨: ٢٢٢) همچنين اندوه در مقابل شادي، سروري و سلطۀ نالايقان و در مقابل حاشيه نشيني افراد شايسته و لايق و نيز رفاه در مقابل فقر از اسلوب هاي تضاد براي برجسته سازي معاني متضاد در تصاوير مستقل شعري سايه است .