Abstract:
پرسش اصلی این پژوهش آن است که چه عواملی بر مصرفگرایی لوازم آرایشی در ایران تأثیرگذارند. روش این پژوهش ترکیبی از روشهای تحلیل اسناد و مرور نظاممند، مطالعۀ اسنادی و تاریخی، فراتحلیل و مصاحبه بوده است. ترکیب و تجمیع دادههای مکمل از یافتههای منابع مختلف به عوامل مختلفی که در این پدیده دخیل هستند منتهی شد. دستهبندی این عوامل ذیل سه دستۀ تقویتکننده، تسهیلگر و موانع در این جهت بود که به تفکیکی مناسب از عوامل منجر شود و از این طریق عوامل کلیدیتر استخراج و معرفی شوند. بستر و ارزشهای اجتماعیفرهنگی، نقش کنشگر، و تأثیر رسانهها را میتوان بهعنوان عوامل مهمتر در این حوزه مطرح کرد. درواقع، شرایط و بستر اجتماعی عامل مهمی در سوقدادن افراد به مصرف لوازم آرایش بهعنوان انتخاب، جایگزین یا اجبار است. از طرفی، این کنشگر است که گاهی فعالانه یا منفعل به سمت مصرف لوازم آرایشی میرود که در این مقوله سهم رسانه مشهود است. در حالتی مطلوب، اگر ارزشها و بستر جامعه بر شایستهسالاری مبتنی باشند و کنشگر هم کاملاً آگاهانه از کارکردهای مطلوب لوازم آرایشی استفاده کند، آرایشکردن و مصرف لوازم آرایش بهعنوان پدیدهای با کارکرد بهینه و مطلوب و همسو با تقویت ارزشها و هنجارهای اجتماعی موردنظر قرار میگیرد و این امر به پیشگیری از افراط در مصرفگرایی در این حوزه منجر خواهد شد.
The main question of this research is what factors affect the consumerism of cosmetics in Iran. The method of this research is a combination of methods of document analysis and systematic review, documentary and historical study, meta-analysis and interview. Combining and aggregating complementary data from findings from different sources led to various factors involved in this phenomenon. The classification of these factors under the three categories of reinforcers, facilitators and barriers was in order to lead to a proper separation of factors and thus extract and introduce more key factors. Social and cultural context and values, the role of the actor, and the influence of the media can be considered as more important factors in this field. In fact, social context is an important factor in motivating people to use cosmetics as a choice, alternative, or coercion. On the other hand, it is the actor who sometimes actively or passively turns to the consumption of cosmetics, in which the role of the media is evident. Ideally, if the values and context of society are based on meritocracy and the actor is fully aware of the desired functions of cosmetics, makeup and consumption of cosmetics is considered as a phenomenon with optimal function and in line with the strengthening of values and social norms. This will prevent the extremism of consumerism in this area.
Machine summary:
لذا، پژوهش پيش رو، با طرح مسئلۀ مصرف گرايي لوازم آرايش به عنوان مسئله اي مجهول ، سعي در شناخت عوامل دخيل در اين حوزه دارد و در نهايت ، علي رغم اينکه دستگاه يا نهاد خاصي را نمي توان مخاطب قرار داد، عوامل يا مقوله هايي را براي سياست گذار، نهادها و متوليان اين حوزه مشهود و ترسيم مي کند.
لذا، سؤالات اساسي پژوهش عبارت اند از: چه عواملي بر مصرف گرايي لوازم آرايشي در ايران تأثيرگذارند؟ عوامل کليدي کدام اند؟ با شناخت اين عوامل چه پيشنهادهايي را مي توان براي اين مسئله داشت ؟ پيشينۀ پژوهش در پژوهش هاي پيشين اين حوزه مواردي که به عنوان عوامل دخيل و مؤثر در مصرف لوازم آرايش بيان شده اند عبارت اند از: تأثير پيشرفت فناوري بر رواج و تمايل به جراحي زيبايي (٢٠٠٥ ,Peterson)؛ ارتباط عميق بدنمندي با ساختار فرهنگي و نمادين (آدلمن ١، ٢٠٠٨؛ به نقل از کبيري و قربانعلي زاده ، ١٣٩٢)؛ تأثير سرمايۀ فرهنگي ، اقتصادي و استفاده از رسانه ها بر ميزان مصرف لوازم آرايش (کبيري و قربانعلي زاده ، ١٣٩٢)؛ تأثير رفتار رقابتي و فردگرايي بر افزايش مصرف لوازم آرايشي (سفيري و قبادي ، ١٣٩٢)؛ نقش دولت و همچنين مصرف کننده در مصرف لوازم آرايش (کاظمي ، معيني و ذاکري نيا، ١٣٩٩)؛ تأثير ارزش هاي فرهنگي ، گروه دوستان ، دين داري ، رسانه ها و تصور از بدن بر مصرف لوازم آرايش (حسيني ، ١٣٨٨)؛ کوشش براي دستيابي به رضايت ، فشار ساختارهاي اجتماعي و رشد فردگرايي بر مصرف لوازم آرايش (تنهايي و ارزبين ، ١٣٨٩).