Abstract:
امر به معروف و نهی از منکر را می توان موتور محرکه ای برای تحقق فقه حکومتی و گذار
از فقه فردی به شمار آورد. از جمله کتابهایی که در این زمینه با نگاهی بیرونی و غربی به
ابعاد گوناگون حکومتی و اجتماعی و سیاسی این فریضه پرداخته است ، علیرغم تتبع فراوان
ملاحظاتی مهمی متوجه آن است ، کتاب امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه ی اسلامی
به قلم مورخ انگلسی مایکل کوک میباشد، در مقاله پیش رو فصل هفدهم کتاب با عنوان
«بازنگری اسلام نخستین » گزارش و ارزیابی میشود. در این فصل نویسنده به بازنگری
کلی فصول گذشته ، از زمان شکل گیری اسلام تا شروع تغییرات مصیبت بار تحت تاثیر
غرب میپردازد و نشان میدهد که در دوران جدید نوع تقابل و رابطه ی جهان اسلام با
غرب مصیبت بار بوده است . مایکل در چهار محور: سیاست نهی از منکر، زندگی
خصوصی و نهی از منکر، موقعیت اجتماعی و نهی از منکر، علماء و جامعۀ گسترده تر،
مطالب خود را در این فصل بیان میکند که نقد ها و تاملاتی برآنها متوجه است .
قد یعد الامر بالمعروف والنهی عن المنکر بمنزله الاله المحرکه لتحقق الفقه الحکومی والانتقال
چکیده های
من الفقه الفردی الیه . ومن جمله الکتب التی تناولت فی هذا المجال -بنظره خارجیه وغربیه-
عربی
مقالات الابعاد المتنوعه الحکومیه والاجتماعیه والسیاسیه لهذه الفریضه -علی الرغم من اننا عندما نتتبع
هذه الکتب نجد علیها ملاحظات کثیره مهمه- کتاب "الامر بالمعروف والنهی عن المنکر فی الفکر
الاسلامی"، بقلم المورخ الانکلیزی مایکل کوک؛ حیث تتناول هذه المقاله بالعرض والنقد الفصل
السابع عشر من ذلک الکتاب ؛ والذی یحمل عنوان «مراجعه للاسلام الاول ». فی هذا الفصل
یتناول الکاتب مراجعه عامه للفصول السابقه، من زمان نشوء الاسلام وحتی شروع التغییرات
الکارثیه الناتجه عن الغرب ، حیث یظهر ان العصر الجدید شهد نوعا من التقابل والعلاقه المتازمه بین
العالم الاسلامی والغرب . یبین مایکل مطالبه فی هذا الفصل ضمن اربعه محاور: سیاسه النهی عن
المنکر، الحیاه الخاصه والنهی عن المنکر، الموقعیه الاجتماعیه والنهی عن المنکر، العلماء والمجتمع
الاوسع ؛ علی ان هذه المحاور یرد علیها مجموعه من الانتقادات والاشکالات .
Machine summary:
همچنين منظـور از شروع تأثير غرب چه زماني است ؟ از رنسانس و نوزايي غرب است که پايـان آن حـدود سـه چهار قرن پيش ميباشد؟ يعني حدود قرن دهـم هجـري شمسـي يـا منظـور دوران اسـتعمار غرب است که خود دوران آن هم دوره هاي متعدد بوده است و چندين قـرن طـول کشـيده و اکنون نيز با عنوان استعمار نو ادامه دارد؟ يا منظور تا دوران مـدرن و مدرنيتـه اسـت کـه قـرن هفدهم تقريبا شروع و تا قرن بيستم هم تداوم يافته است ؟ 100 ثانيا: مقصود از اين تغييرات مصيبت بار چيست ؟ چقدر مناسـب بـود کـه بـه ايـن ماهيـت تغييرات مصيبت بار اشاره ميشد؟ آيا تغييرات سياسي يا اقتصادي يـا فرهنگـي و يـا اجتمـاعي است ، يا تمامي اين تغييرات در تمامي ابعاد و به ويژه در بعد فرهنگ و اجتماع بـوده و تمـامي مصيبت بار بوده است ؟ و اين مصيبت در حق چه کسي بوده است ؟ در حق اسلام يـا در حـق غرب يا در حق هر دو؟ و آيا عامل اين تغييرات مصيبت بار خـود ملـل اسـلامي بـوده انـد کـه تحت تأثير غرب قرار گرفته اند و گرفتار مصيبت شده اند و حال شـان بـدتر و وخـيم تـر شـده است و غرب در اين مصيبت بينقش و خنثي بوده است ، يا اينکـه غـرب ايـن مصـيبت هـا را براي ملل اسلامي پديد آورده است و آنها خودشـان نقـش نداشـته انـد؟ يـا اينکـه هـر دو در پيدايش اين تغييرات مصيبت بار نقش آفرين و دخيل بوده اند.