Abstract:
توانایی سینما در بهتصویرکشیدن تصاویر ماورایی و متافیزیکی سبب شده است سینما و دین از ابتدای تاریخ سینما رابطۀ نزدیکی با یکدیگر داشته باشند. معجزه بهعنوان یکی از ارکان اصلی ادیان آسمانی در اثبات گفتار پیامبران و نیز راهی برای ایمان به خدا، از طریق این قابلیت سینما به نمایش درآمده است. این پژوهش با تعریف معجزه از دیدگاه مسیحیت و نیز یافتن سه عامل مشترک برای شناخت لحظۀ معجزه یعنی چیستی قانون طبیعت، چیستی نقض قانون طبیعت و عامل معجزه، در تلاش بوده است تا چگونگی نمایش این مفاهیم را در سینما مشخص کند. در این راستا با انجام تحلیلی نئوفرمالیستی در فیلمهای «اردت» و «مسیر سبز» برای نمونه پژوهش، نمایش لحظۀ معجزه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد عواملی که شناخت لحظۀ معجزه را ممکن میکنند، در المانهای سبکی و فرمی سینما نیز قابل تشخیص هستند و این المانها به هنگام وقوع معجزه دچار دگرگونی در ساختار خود میشوند.
There is a close connection between cinema and religion for the capability of cinema to picture the metaphysic and extraordinary images since the beginning of cinema. The miracle has been pictured as a main element of heaven religions to prove prophets’ sermons and a way to have faith in God through the capability of cinema. The current study tries to clarify how these contents are pictured in cinema via defining miracle due to Christianity view and finding three common elements for recognizing the moment of miracle, that is the essence for law of nature, the essence for violating law of nature and element of miracle. Accordingly, the moment of miracle show has been surveyed via neoformalism analysis of ‘Ordet’ and ‘Green path’ movies as a sample of study. It is finally concluded that the elements which make it possible to recognize the moment of miracle are formic and method-oriented elements in way that at the moment of miracle, it would be altered in its structure.
Machine summary:
در اين راستا با انجام تحليلي نئوفرماليستي در فيلم هاي «اردت » و «مسير سبز» براي نمونه پژوهش ، نمايش لحظۀ معجزه مورد بررسي قرار گرفته است .
ميتوان گفت نمايش معجزه در سينما به دليل ويژگيهاي منحصربه فرد اين هنر بسيار ملموس تر از ديگر هنرهاست اما پرسش مهم آن است که عناصر سبکي و فرمي يک فيلم در هنگام وقوع معجزه يا به عبارت ديگر در لحظۀ معجزه دستخوش چه تغييراتي ميشوند؟ اين پژوهش بر آن است تا ضمن بررسي تعاريف معجزه از ديدگاه مسيحيت ، با استخراج عامل يا عواملي مشترک براي مطالعۀ يک معجزه و بررسي نئوفرماليستي فيلم «اردت » و 1 «مسير سبز٢» از کارل تئودر دراير٣ و فرانک دارابونت ٤ به اين پرسش پاسخ دهد.
پژوهش هايي که به مفهوم معجزه پرداخته اند نيز اين المان را تنها در بستاري ديني مطالعه ميکنند، اما اين پژوهش با استفاده از مفاهيم تحقيقات و مطالعات پيش از خود در تلاش است تا شکل نمايش اين مفهوم ديني بر پرده سينما را مورد بررسي قرار دهد.
فيلم از اين طريق و در لحظۀ معجزه ، يوهانس و دختر اينگر را کاراکترهايي معرفي ميکند که هرچند در عصري مدرن زندگي ميکنند و مربوط به دوره مسيح نيستند، اما به واسطۀ قدرت ايمان به خداوند و مسيح ، معجزة احيا را انجام داده و بر اين مهم صحه ميگذارند که قدرت اعجاز وابسته به ايمان است و دورة تاريخي خاصي را شامل نميشود.