Abstract:
نبوت و وحی از ارکان ادیان الهی است و میان خلق و خالق، ناگزیر باید واسطهای حامل پیام خدا برای هدایت و آگاهی انسانها باشد. با اینحال، برخی در ضرورت بعثت و نبوت تشکیک کرده و آن را لغو، غیرضروری یا حداکثر مستحسن دانستهاند. متکلمان بزرگ با ارائه دلایل عقلی از ضرورت نبوت سخن گفتهاند و حکمای متاله نیز دلیل خاصی مبتنی بر مدنیت بالطبع انسان و نیاز او به قانون اجتماعی برای تضمین زندگی بهتر بیان نمودهاند. با بهرهگیری از برهان حکما و نیز برخی ادله متکلمان و همچنین مسئله اجتماعی بودن معرفت در معرفتشناسی جدید، میتوان ضرورت نبوت را به شیوه دوگانۀ جدیدی طرح کرد: نخست اینکه انسان در فرایند زندگی اجتماعی خود نیازمند اتکای معرفتی به دیگران و برگرفتن باورهای خود به صورت مستقیم از دیگران است (حالت بسیط و آگاهانه). دیگر اینکه انسانها محکوم به تاثیرپذیری از ساختارهای اجتماعی و فرهنگیاند و در این میان، باورهای آنها نیز دچار تغییر و تحول میشود (حالت پیچیده و ناآگاهانه). بنابر هر یک از این دو حالت و برای عدم انحراف معرفتی انسان و کسب باورهای صادق درباره حقایق دینی، بشر عادی نیازمند سفیری الهی است که از او به «پیامبر» تعبیر میشود. گستره و تنوع آوردههای پیامبران نیز بستگی به مبنای برگزیده در گستره شریعت دارد.
Prophethood and revelation are among the pillars of divine religions. There must inevitably be a messenger between the creation and the Creator, a messenger that can carry the message of God for the guidance and awareness of human beings. However, some have questioned the necessity of prophethood, calling it nonsensical, unnecessary, or at most only desirable. Presenting rational reasons, some great theologians have spoken of the necessity of prophethood. On the other hand, some deist philosophers have stated a special reason based on man's natural civilization and his need for social law to guarantee a better life. Considering the arguments of philosophers and theologians and the issue of the sociality of knowledge in modern epistemology, the necessity of prophethood can be dealt with in two new ways: First, in the process of social life, human beings need to rely on others in knowledge and take their beliefs directly from others (simple and conscious state). Second, human beings are naturally influenced by social and cultural structures that may change their beliefs in the meantime (complex and unconscious state). According to each of these two cases, in order not to be subject to epistemological deviations and in order to acquire sincere beliefs about religious truths, ordinary human beings need a divine messenger referred to as "prophet". The scope and variety of the sayings of the prophets depends on the foundation chosen in the scope of Shari'a.
Machine summary:
با بهرهگيري از برهان حکما و نيز برخي ادله متکلمان و همچنين مسئله اجتماعي بودن معرفت در معرفتشناسي جديد، ميتوان ضرورت نبوت را به شیوه دوگانۀ جديدي طرح کرد: نخست اينکه انسان در فرايند زندگي اجتماعي خود نيازمند اتکاي معرفتي به ديگران و برگرفتن باورهاي خود به صورت مستقيم از ديگران است (حالت بسيط و آگاهانه).
اصل اين بحث در فلسفه و معرفتشناسي مطرح است؛ اما در اين مقاله از بُعد اجتماعي بودن معرفت انسان براي ضرورت وجود پيامبران الهی ـ که طبق فرض، انسانهايی کامل و حامل پيامهاي غيبي و راهگشا از جانب خدا هستند ـ بهره برده ميشود.
بنابراين بايد ديد براساس تبييني که از فرايند اجتماعي معرفت وجود دارد، ضرورت نبوت را ميتوان اثبات کرد يا خير؟ در ضمن اين بحث، با تبيين مفاهيم کليدي و نيز تبيين دو اطلاق از اجتماعي بودن معرفت، اثبات ميشود که براساس هر يک، نبوت امري ضروري و از منابع و دريچههاي کليدي براي دستيابي به معارف ماوراي طبيعي است.
اين وجه از اجتماعي بودن معرفت در بيان فيلسوفان غربي و اسلامي تقرير شده است که برخي از آنها دلالت آن بر وجود افراد برجسته با قواي فرابشري در جامعه را نيز بيان کردهاند.
در کلام فلسفي و فلسفه اسلامي نيز بر اين وجه از اجتماعي بودن معرفت تأکيد شده است؛ زیرا انسانها از یک سو مکلف به برخي امور هستند و نيز خداوند براي آنها مصالح و مفاسدي قرار داده است و از سوي ديگر، آنها با اتکا به قواي عقلي و معرفتي خود، توانايي دسترسي به برخي از معارف ديني و احکام الهی و مفاسد و مصالح را ندارند.