Abstract:
در این پژوهش تلاش شد تا بررسی شود چگونه پندار خانوارها و بنگاهها، با توجه به عقلانیت محدود و احساسات مصرف، زمانیکه نسبت به وضعیت اقتصادی خوشبین و یا بدبین هستند، بر رفتارمالی آنها تأثیر گذاشته است. این پندار خوش بینی و بدبینی که بازخوردی از نسبت بدهی بلند مدت به کل سرمایه بکار رفته در بنگاه و رفتار پس انداز احتیاطی خانوار می باشد، چگونه بر متغیرهای اقتصاد کلان گذاشته و باعث رکود اقتصادی طی دو دهه 1380 و 1390 شده است.
برای این منظور، شبیه سازی محدود با استفاده از یک مدل مبتنی برعامل کاملاً غیر متمرکز اقتصاد کلان با پایه های خرد مبتنی بر رویکرد سازگاری انباره – روانه که مدل پندار به آن اضافه شده است بکار گرفته شده است. بطوریکه این مدل امواج درونزای خوش بینی و بدبینی ایجاد می کند.
نتایج نشان می دهد که افزایش سطح بدهی بنگاه و کاهش سطح پس انداز خانوار برخی خانوارها و بنگاهها را تحت تنگاهای مالی قرار داده و آن ها را به عامل های بدبین تبدیل کرده است. به گونه ای که اهرم مالی بنگاه افزایش و خودکفائی مالی بنگاه کاهش یافته و سهم دستمزد، روندی کاهشی بخود گرفته است. این تعاملات، باعث ایجاد نوسانات کوچک شده و به مرور این نوسانات کوچک، تبدیل به رکود اقتصادی شده است.
Machine summary:
براي اين منظور، شبيه سازي محدود با استفاده از يک مـدل مبتني بر عامل کاملا غيرمتمرکز اقتصاد کلان با پايه هاي خرد مبتني بر رويکرد سازگاري انبـاره – روانـه کـه مدل پندار به آن اضافه شده است به کار گرفته شده است ؛ بـه طـوري کـه ايـن مـدل امـواج درون زاي خوش بيني و بدبيني ايجاد مي کند.
در اين چارچوب به بررسي و تجزيه وتحليل ظهور درون زاي امواجي از خوش بيني و بـدبيني در بين خانوار و بنگاه ها در دو دهه اخير ١٣٨٠ و ١٣٩٠ ايران با استفاده از يک مـدل مبتنـي بـر عامـل بـا رويکرد سازگاري انباره -روانه ميپردازيم و رفتار مالي و تصـميمات خـانوار و بنگـاه را بـا توجـه بـه عقلانيت محدود١ و احساسات مصرف که به طور مسري بين خانوار و بنگاه شيوع پيدا ميکند و تأثير آن بر بدهي و اهرم بنگاه ها، ظرفيت اشتغال و تصميمات احتکار نقدينگي خانوارها، توزيع درآمـد و پويايي دستمزد و رکود اقتصادي تجزيه وتحليل کرده و بررسي خواهيم کرد.
همچنين بين اعتبارات بانکي و بيکاري رابطه غيرخطي وجود دارد اگر بانک ها ميزان اعتبار خود را براي بنگـاه هـا افزايش دهند، بنگاه کارگران بيشتري را استخدام ميکنند و نرخ بيکاري کاهش مييابد و بـرعکس ؛ اما وقتي که سطح اهرم يا ميزان کاهش اعتبارات بانکي بيش از حد قرار بگيرد، اقتصاد بسيار شکننده ميشود (و ممکن است بيکاري افزايش يابد).
Riccetti, Luca, Alberto Russo, and Mauro Gallegati حتي بحران هاي طولاني نيز ميتوانند به طـور درون زا بـا کـاهش شـديد دسـتمزدهاي واقعـي پديـدار شوند، در نتيجه آن کاهش تقاضاي کل که به نوبه خود باعث ميشود بنگاه ها توليد را کاهش دهند، بنابراين افزايش نرخ بيکاري، در يک حلقه بازخورد مثبت را افزايش مـيدهـد.