Abstract:
مسأله الهی یا طبیعیانگاری نبوت از گذشته مورد توجه الهیدانان بوده، با عناوین مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. اما بهنظر میرسد همچنان ابهاماتی در تحریر مسأله مشهود است و این نظریه تاب تقریرهای مختلفی را دارد. از رهگذر جستار حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و با هدف تحریر و ارزیابی این مسأله ارائه شده، آشکار میشود که نظریه «الهیانگاری نبوت» دو تقریر متفاوت دارد که تقریر اول در مقابل «مشروطانگاری» و تقریر دوم در مقابل «طبیعیانگاری» قرار دارد. تقریر اول میان اهل حدیث و عدلیه، تقریر دوم میان عدلیه و فلاسفه مورد گفتگوست. به باور اهل حدیث و برخی اشاعره، دریافت مقام نبوت وابسته به هیچ شرطی نیست و تنها تابع مشیت خداست. در مقابل، عدلیه دریافت نبوت را مشروط به یک سلسله شروط میدانند که شخص را شایسته دریافت این مقام مینماید برخی فیلسوفان با پذیرش «طبیعیانگاری نبوت»، رسیدن به مقام نبوت را بر پایه یک سلسله قوانین طبیعی جهان و ناظر به استعدادهای ویژه انسانی تصویر میکنند بدون اینکه نیازمند مؤلفهای بنام «اصطفاء الهی» باشد.درمقاله حاضر همه این مواردمورد بحث وبررسی قرار می گیرد.
The divine or naturalistic issue of prophecy has long been considered by theologians and has been studied under various headings. But it seems that there are still ambiguities in the wording of the issue and this theory has different interpretations. Through the present article, which is presented with a descriptive-analytical method and with the aim of writing and evaluating this issue, it is revealed that the theory of "theology of prophecy" has two different interpretations, the first of which is against "constitutionalism" and the second against "naturalism". . The first narration is discussed between the people of Hadith and the judiciary, and the second narration is discussed between the judiciary and philosophers. According to the hadith scholars and some Ash'arites, receiving the status of prophethood does not depend on any condition and is only subject to the providence of God. In contrast, the judiciary considers the reception of prophecy to be conditional on a series of conditions that make a person worthy of receiving this position. Without the need for a component called "divine resignation". In the present article, all these cases are discussed.
Machine summary:
عليرغم پيشينه ي گسترده ي اين مسأله ، به نظر ميرسد همچنان ابهاماتي در آن وجود دارد که ريشه ي آن تعبيرات مختلفي است که الهيدانان در بررسي اين مسأله از آن بهره برده اند که مثلاً ميتوان از چنين تعبيراتي ياد کرد: «تفضليانگاري يا استحقاقيانگاري نبوت » (مفيد، ١٤١٣ق ، ص ٦٣-٦٤؛ فخررازي، ١٤٢٠ق ، ج ٨، ص ٢٦١)، «اکتسابيانگاري يا غيراکتسابيانگاري نبوت » (حميري، ١٩٧٢، ص ٢٦٤)، «موهبتيانگاري نبوت » (آمدي، ١٤٢٣ق ، ج ٤، ص ١٢)، «جزاانگاري نبوت » (اشعري، ١٤٠٠ق ، ص ٢٢٧)، «احسانيانگاري و تشريفيانگاري نبوت » (فخررازي، ١٤٢٠ق ، ج ١٣، ص ١٣٦)، «مشيتيانگاري و غيرمشروط انگاري نبوت » (ابن ميمون ، ١٩٧٢، ص ٣٨؛ جرجاني، ١٤١٩ق ، ج ٨، ص ٢١٨)، «نبوت طبيعي و نبوت الهي» (ابن ميمون ، ١٩٧٢، ص ٣٨٩؛ آلتمن ، ١٣٨٩، ص ٧٠)، «نبوت آسماني و نبوت نفساني» (سهروردي، ١٣٧٥، ج ١، ص ٩٥؛ فاضل مقداد، ١٤٢٢ق ، ص ٢٣٩).
٣. الهيانگاري در مقابل طبيعيانگاري و استحقاقيانگاري نبوت الهيانگاري نبوت در اينجا عهده دار پاسخ به اين پرسش است که با فرض پذيرش مشروط انگاري نبوت در مسأله ي پيشين (ديدگاه دوم )، آيا آن سلسله شرائط به گونه اي است که تحقق آن ها مساوي با حصول نبوت باشد (به اين معنا که نبوت چيزي جز فعليت آن ها نباشد)، يا اينکه مؤلفه ي ديگري به نام «اصطفاي الهي» نيز مطرح است که بدون آن ، شخص به اين مقام نميرسد؟ به عبارت ديگر، آيا شرائط مدنظر، علت تامه براي حصول نبوت است يا تنها در حد مقتضي است ؟ اين مسأله بيشتر ميان عدليه و فلاسفه مطرح است و غالب فلاسفه ي پيشين ديدگاه نخست را پذيرفته اند (فارابي، ١٩٩٦، ص ٨٨-٨٩؛ ابن سينا، ١٤٠٠ق ، ص ٢٢٣) و متکلمان عدليه ديدگاه دوم را ميپذيرند (مفيد، ١٤١٣ق ، ص ٦٣-٦٤؛ فاضل مقداد، ١٤٢٢ق ، ص ٢٣٩).