Abstract:
عدمتصریح عرفا به مبانی تفسیری و مبهمبودن روش تفسیری ایشان سببشد تا گمانشود تفاسیر عرفانی از روشهای متداول فهم متن و قواعد تفهم پیروینمیکنند و مستند تفاسیر عرفانی، ذوق و سلیقه شخصی عارف و از باب تداعی معانی و خارج از دلالت ذاتی الفاظ تلقیگردید. این در حالی است که مفسر عارف در بیان مراد الهی، لفظ آیات را دارای اصالت و موضوعیت ویژهای میداند و در صدد است تا به بیان فهم مراد متکلم دستیابد به گونهای که نزد وی کشف و شهود متباین با معنای ظاهری آیات، از علائم انحراف و پوشیدگی شهود است. هستیشناسی عرفانی برای ظواهر عالم، باطنی قائل است. از این رو مفسر عارف، تفسیر را در ظواهر الفاظ متوقف نمیبیند و میکوشد تا با درنظرگرفتن واقعیات بیرونی آیات، از وسائطی چون خیال، تمثیل، داستان، موعظه و حدیث یاریجوید و به تبیین معانی مشهود خود بپردازد. مقاله حاضر سعیدارد تا جایگاه الفاظ قرآن و واقعیات بیرونی آیات را در اندیشه نوآورانه عارف تحلیلنماید و اثباتکند آنچه عارف در شهود میبیند از مقوله تفسیر به معنای عام است و تأویلات عرضی و طولی مطرحشده توسط عرفا تناقضی با ظاهر آیات ندارد بلکه متمم و مکمل آن است و آنچه عارف در شهود میبیند برگرفته از همان واژگان قرآنی است که در ساختارهایی نو آنها را بهکارمیگیرد تا میان آنچه از ظاهر قرآن دریافتمیشود و آنچه در شهود دریافته وحدت برقرارکند.
Mystics’ absence of the specification of explanatory fundamentals and the ambiguity in their method of interpretations leds to a supposition towards mystical interpretations not being consistent with the common ways of comprehending a text, and the assumption of mystical interpretations being merely the result of the mystic’s passions and personal tastes and them being based on the recollection of meanings and without the terms’ implications was created. and this is only when the mystical interpreter, in quoting Allah’s intention, regards the external dimension of the verses’ meanings as being in the possession of a special authenticity, topicality and aims to achieve Allah’s way of expressing his understanding of the intention. The discovery and intuition distinguished from that of the external meaning of the verses’ was considered signs of the intuition being diverted and concealed in the mystic’s definition. Mystical ontology assigns a being to the world’s external dimensions. As a result, the mystical interpreter doesn't confine his interpretation solely to the external implications of terms and attempts to draw his own manifestation of intuitive meanings by firstly taking into account the outer realities of verses and secondly resorting to such intermediaries as dream, allegory, story, preaching, hadith. This paper attempts to analyse the place of quranic terms and the verses’ external realities in the mystic’s innovative mind and tries to prove that what the mystic intuitively witnesses get categorized as the common meaning of interpretation and longitudinal exegesis presented by the mystics.
Machine summary:
تبیین ارتباط الفاظ قرآن با شهود واقعیات بیرونی آیات در عرفان اسلامی شهلا رحمانی 1 سوسن آلرسول 2 * مهرداد عباسی 3 چکیده عدمتصریح عرفا به مبانی تفسیری و مبهمبودن روش تفسیری ایشان سببشد تا گمانشود تفاسیر عرفانی از روشهای متداول فهم متن و قواعد تفهم پیروینمیکنند و مستند تفاسیر عرفانی، ذوق و سلیقه شخصی عارف و از باب تداعی معانی و خارج از دلالت ذاتی الفاظ تلقیگردید.
مفسر عارف براساس چنین نگرشی آیات قرآن را مبتنیبر معانی طولی میداند و میکوشد از تجربه عرفانی برای کشف این معانی پنهان استفادهکند.
او در مفاتیحالغیب چنین مینویسد: آن چیزی که برای علمای راسخین وعرفای محققین از رازهای قرآنی و اسرار آن کشفمیگردد، مخالف ظاهر تفسیر نبوده، بلکه مکمل و متمم آن بوده، و ردشدن از پوست و رسیدن به مغز و گذشتن از ظاهر و رسیدن به باطن و درون آن است، این آن چیزی است که ما از فهم معانی قرآن میگوییم، نه آنچه با ظاهر قرآن مخالفت داشتهباشد، همچنانکه پویندگان راههای افراط وگزافهگویان بر آن راه یافتهاند.
با توجه به مستنداتی که از مشایخ عرفان درخصوص توجه به ظاهر الفاظ قرآن بیانشد، اشاراتی که در تفاسیر عرفانی بیانشده و نشانی از ارتباط با ظاهر الفاظ آیات در آن دیدهنمیشود را میتوان بر یکی از این وجوه حملکرد: الف- عارف آن را بهعنوان تأویل آیه بیانکردهاست.
ب - عارف در ابتدا به تفسیر ظواهر آیات پرداخته و در مراحل بعد اشارات آیه را نیز بر اساس تجربه عرفانی خود بیان کردهاست.