Abstract:
در حیطه علوم مختلف، حدود سه معنای اصلی از تجربه اراده شده است:تجارب علمی وآزمایشگاهی،تجارب عرفانی و تجارب زیسته هر انسان که در طول عمرش شکل میگیرند و بخشی از مبانی فکری و پیشفرضهای ذهنی او میشوند. به روش توصیف و تحلیل در این جستار، کارکرد وجایگاه تجارب فوق به مثابه یک منبع تفسیری نزدمفسران مسلمان بررسی گردید و این نتایج بدست آمد که موضوع ظرفیت معرفتی تجارب بشری نزدمفسران مسلمان به عنوان یک منبع مستقل زیاد مطرح نبوده است، فقط اینکه به تناوب روزگار، از تجارب مبتنی بر حس و مشاهده مستقیم امور و تجارب ناشی از کشف و شهودهای عرفانی سخن به میان آمده است و در مقام عمل، مواردی در تفاسیر فریقین وجود دارد که برای مثال در تبیین علت برخی از احکام شرعی، اثبات یا نفی بعضی دیدگاهها، شناخت بهتر محیط و افراد، ابزاری برای تفکر و عبرت و پندگیری به تجارب علمی و عملی بشر استناد کردند. اما از تجارب زیسته هر فرد به عنوان یک منبع تفسیری کمتر یاد کردند. حال آنکه، تجارب زیسته بشر قلمرو وسیعی از معلومات و اطلاعات را در خود دارد که به مفسران قرآن، امکان مواجهه واقعبینانه و تفسیر آیات بر محور تجربیات خود و دیگران را عطا میکند.
In the field of various sciences, there are about three main meanings of the experience of the will: scientific and laboratory experiences, mystical experiences and lived experiences of each person that are formed during his life and become part of his intellectual foundations and mental assumptions. Through the method of description and analysis in this paper, the function and position of the above experiences as an interpretive source for Muslim commentators was examined and it was concluded that the issue of epistemological capacity of human experiences among Muslim commentators has not been raised as an independent source. The periodicity of times, experiences based on sense and direct observation of affairs and experiences resulting from mystical discoveries and intuitions have been discussed, and in practice, there are cases in the interpretations of the two parties, for example, in explaining the cause of some religious rulings, proving or denying Some views, citing a better understanding of the environment and individuals, as a tool for thinking and learning, relied on human scientific and practical experiences. But they did not mention each person's lived experiences as a source of interpretation. ..
Machine summary:
به روش توصيف وتحليـل در اين جستار، کارکرد وجايگاه تجارب فوق به مثابه يک منبع تفسيري نزد مفسران مسـلمان بررسي گرديد و اين نتايج بدست آمد کـه موضـوع ظرفيـت معرفتـي تجـارب بشـري نـزد مفسران مسلمان به عنوان يک منبع مستقل زياد مطرح نبوده اسـت ، فقـط اينکـه بـه تنـاوب روزگار، از تجارب مبتنـي بـر حـس ومشـاهده مسـتقيم امـور و تجـارب ناشـي از کشـف وشهودهاي عرفاني سخن به ميان آمده است و در مقام عمـل ، مـواردي در تفاسـير فـريقين وجود دارد که براي مثال در تبيين علـت برخـي از احکـام شـرعي، اثبـات يـا نفـي بعضـي ديدگاهها، شناخت بهتر محيط وافراد، ابزاري براي تفکـر و عبـرت و پنـدگيري بـه تجـارب علمي و عملي بشر استناد کردند.
با اينکه چنين نگـرش و رويکـردي در ميـان ايـن نـوع از مفسران وجود داشته ، اما دقيقا معلوم نيست که چرا شاهد شکل گيـري و خلـق يـک تفسـير قرآن بر محور تجارب زيسته بشري يا حداقل در کنار ساير منابع تفسـير بـه شـکل گسـترده نيستيم ؟ شايد به اين علت که تجارب هر فرد براي خـود او اهميـت دارد يـا اينکـه تجـارب زيسته تکرار نشدني هستند و از لحاظ کميت و حجم بيشمارند و نميتوان همه آنهـا را بـه کمک فهم و تفسير آيات آورد.