Abstract:
این مقاله با مفروض گرفتن اخراج آمریکا از خلیج فارس در پی پاسخ به این پرسش است که پس از اخراج نیروهای آمریکایی از خلیج فارس و کاهش هژمونی و حضور آن در این منطقه، سناریوهای محتمل در خصوص نحوه پر شدن خلأ قدرت پیش آمده در این منطقه کداماند؟ در مقاله سه حالت منطقی برای پاسخ به این پرسش در نظر گرفته شده است: حالت اول «پر شدن این خلأ توسط قدرتهای فرا منطقهای»، حالت دوم «پر شدن خلأ از جانب قدرتهای منطقه» و حالت سوم «مشارکت میان قدرتهای منطقه و قدرتهای فرا منطقهای برای جبران خلأ پیش آمده». نویسندگان مقاله کوشیدهاند با برشمردن مصادیق محتمل برای هر یک از حالتهای پیشگفته و بررسی دیدگاههای موجود دراینباره نشان دهند که احتمال وقوع حالت سوم در بازه زمانی میانمدت بیشتر از دو حالت دیگر است، چراکه آرایش قدرت بینالمللی و پیشفرض حاکمیت عقلانیت بر تصمیمات طرفهای ذینفع، وقوع این صورتبندی را محتملتر از دو حالت دیگر میسازد. مقاله با در پیش گرفتن روش واقعگرایی و رصد، گردآوری و پالایش دادهها از منابع متعلق به طرفهای ذینفع در رخداد موردبحث، به دنبال ایجاد درک واقعبینانه از آینده میانمدت منطقه خلیج فارس پس از اخراج آمریکا از آن است.
Assuming the US expulsion from the Persian Gulf, this article seeks to answer the question, what are the possible scenarios for how to fill the power vacuum in the region after the expulsion of American forces from the Persian Gulf and the reduction of its hegemony and presence in the region? The article considers three logical cases to answer this question: the first case is "filling this gap by supra-regional powers", the second case is "filling the gap by regional powers" and the third case is "partnership between regional powers and powers "There is a meta-region to fill the vacuum." The authors of the article have tried to show that the third case is more likely to occur in the medium term than the other two cases by enumerating possible examples for each of the aforementioned cases; This is because the arrangement of international power and the presupposition of the rule of rationality over the decisions of the stakeholders make the occurrence of this formulation more probable than the other two cases. The article seeks to provide a realistic understanding of the medium-term future of the Persian Gulf region after the US expulsion by adopting a method of realism and observing, collecting and refining data from sources owned by stakeholders in the event in question..
Machine summary:
اين امر خشم نظام هاي حاکم بر کشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس (عربستان ، بحرين ، امارات و کويت )، تل آويو و ١٠٠ سال دوم | شماره پنجم | بهار ١٤٠١ ساير متحدان رژيم مبارک (اردن و غيره ) را برانگيخت و آن ها به اين نتيجه رسيدند که ديگر نميتوانند براي دفاع از خود، روي ايالات متحده حساب کنند (آگوير، ٢٠١٩).
فرانک مکنزي، فرمانده ستاد فرماندهي مرکزي ايالات متحده (سنتکام )، در گفتگويي اعلام کرده است که غرب آسيا به طور گسترده ، منطقه اي است که در آن رقابت شديد بين قدرت هاي بزرگ درمي گيرد و من فکر ميکنم در زماني که در حال بازنگري درباره وضعيت خود در منطقه هستيم ، چين با دقت به دنبال اين خواهد بود که ببينند آيا خلأ ايجاد ميشود يا خير؟ چين يک هدف بلندمدت براي توسعه قدرت اقتصادي خود و درنهايت ايجاد پايگاه هاي نظامي در خليج فارس دارد (آسوشيتدپرس ، ٢٠٢١).
Middle East Institute ١٠٦ سال دوم | شماره پنجم | بهار ١٤٠١ بيست و يکم ، به ويژه از زمان شروع «مجمع همکاري چين و کشورهاي عربي ١» و ايجاد سازوکار مرتبط در سال ٢٠٠٤، مبادلات و همکاريهاي سياسي ، اقتصادي ، امنيتي ، فرهنگي و اجتماعي و همکاري چين و کشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس گسترش يافته است .
China-Arab States Cooperation Forum نشريات علمي دانشگاه جامع امام حسين (عليه السلام ) ١٠٧ نفت و گاز، نياز چين پيوسته در حال افزايش است (بيش از ١٠ ميليون بشکه در روز در سال ٢٠١٧) به نحوي که از سال ١٩٩٥ منطقه خليج فارس منبع شماره نخست تأمين نفت چين (نيمي از کل واردات نفت اين کشور) بوده است (کوشکي و رمضاني ، ١٤٠٠).