Abstract:
تعالیم اسلامی در یک تقسیم رایج و مشهور به سه بخش عقاید، اخلاق و فقه تقسیم می گردد.در حوزه فقهی با یک سابقه تاریخی،کار علمی اجتهادی همواره مطرح و مورد توجه بوده است لکن در دو حوزه معارف اعتقادی و اخلاقی علی رغم اهمیت و تاثیر بسیار آنها بر هدایت،رشد،کمال و سعادت انسان و جامعه، اجتهاد و تلاش های علمی مجتهدانه، بسیار کمتر مورد توجه بوده و هست.این نوشتار پس از تعریف مفهوم و مقصود از اجتهاد در معارف اعتقادی، با بیان سه گونه ادله قرآنی،روایی و عقلی، به دنبال اثبات ضرورت کار اجتهادی و استنباطی عمیق در حوزه معارف اعتقادی می باشد و پس از ذکر ادله فراوان نقلی و عقلی، این نتیجه گرفته می شود که بسیار لازم و ضروری است که در معارف اعتقادی نیز تلاش اجتهادی و استنباطی دقیق و عمیق همانند اجتهاد در فقه به گونه شایسته و کافی انجام گیرد.
Islamic teachings in a common and famous division is divided into three sections of beliefs, ethics and jurisprudence. In the field of jurisprudence with a historical background, ijtihad scientific work has always been considered and considere however, in the two fields of doctrinal and moral knowledge, despite their great importance and impact on the guidance, growth, perfection and happiness of human beings and society, ijtihad and mujtahid scientific efforts have received much. less attention after defining the concept and purpose of ijtihad in doctrinal teachings, this article seeks to prove the necessity of ijtihad and deep inferential work in the field of doctrinal teachings by stating three types of Quranic arguments, narration and reason and after mentioning many narrative and rational arguments, it is concluded that it is very necessary and essential that in the doctrinal teachings, accurate and deep ijtihad and inferential efforts, such as ijtihad in jurisprudence, be done properly and adequately.
Machine summary:
اين نوشتار پس از تعريف اجتهاد و بيان مقصود از آن در معارف اعتقادي و مشخص کردن مرز جدايي عقايد با اخلاق و فقه و همچنين تأکيد بر عام بودن تفقه و اجتهاد و منحصر نبودن آن به فقه ، با بيان ادلۀ قرآني، روايي و عقلي به دنبال اثبات ضرورت کار اجتهادي و استنباطي عميق در حوزة معارف اعتقادي است و پس از بيان ادلۀ نقلي و عقلي به اين نتيجه ميرسد که ضروري است در معارف اعتقادي نيز همانند فقه ، تلاش هاي اجتهادي و استنباطي به گونه اي شايسته و کافي انجام گيرد.
موضوعاتي همچون خداشناسي ، معاد با همۀ تفاصيل آن ، نبوت ، امامت و ولايت ، انسان شناسي و وجود روح و ويژگي هاي آن ، هدف از خلقت ، اختيار و آزادي انسان ، چيستي و مراتب هدايت ، کمال و سعادت انسان ، عالم غيب ، نظام و مراتب عالم هستي ، شيطان و ملائکه ، همگي در حوزة اعتقادات قرار مي گيرند و مقصود اين مقاله نيز اثبات و بيان ضرورت اجتهاد در چنين معارفي است .
از سوي ديگر اسلامي شدن اين علوم بدون فهم عميق و اجتهاد در همۀ تعاليم دين ، يعني اعتقادات ، اخلاق و فقه ، ممکن نيست .