Abstract:
این مقاله در صدد پاسخ به این سؤال است که آیا عامل «فشارهای خارجی» میتواند تفاوت در موفقیت، شکست و یا تدوام وضعیتهای انقلابی را در کشورهای عربی در سال 2011 تبیین نماید؟ یافتههای مقاله با مطالعه هفت کشور عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن به عنوان موردهای انقلابی و الجزایر، مراکش و بحرین به عنوان موردهای غیر انقلابی) به روش تطبیقی تاریخی نشان میدهد که چهار کشوری که در آنها انقلاب رخ داده است اشکال گوناگونی از فشارهای خارجی را پیش از سرنگونی رژیم حاکم تجربه کردهاند؛ اما سه کشور دیگر (الجزایر، مراکش و بحرین) که علیرغم شباهتهای زیاد با موردهای انقلابی، از انتقال قهرآمیز و غیرنهادین قدرت مصون ماندند از فشارهای خارجی بر علیه رژیم حاکم در جریان اعتراضات مردمی در امان بودهاند. علاوه بر این میتوان گفت که فشارهای خارجی، در حمایت از دولت مستقر و یا در حمایت از معترضین، عامل مهم و کلیدی در تعیین تفاوت میان وضعیتهای انقلابی شکست خورده (نظیر آنچه در بحرین رخ داد)، به سرانجام رسیده و یا تداوم وضعیت انقلابی در کشورهای عربی بوده است.
This article aims to answer the question: can the factor of "external pressures" explain the difference in the success, failure, or continuity of revolutionary situations in Arab countries in 2011? The findings by studying seven Arab countries (Tunisia, Egypt, Libya, and Yemen as revolutionary cases and Algeria, Morocco, and Bahrain as non-revolutionary cases) in a historical-comparative method show that the four countries, before the ruling regime overthrow, have experienced various forms of external pressure. But the other three countries (Algeria, Morocco, and Bahrain) which, despite the many similarities with the revolutionary cases, remained immune from the forced and non-institutional transfer of power, have been spared from external pressures against the ruling regime during popular protests. Moreover, can be said that external pressure in support of the established government or the protesters is an essential and critical factor in determining the difference between failed revolutionary situations (such as what happened in Bahrain) or the continuation of the revolutionary situation in Arab countries.
Machine summary:
نقش فشارهاي خارجي در موفقيت ، شکست و تداوم وضعيت هاي انقلابي در کشورهاي عربي امير عظيمي دولت آبادي ١* تاريخ دريافت : ١٤٠٠/١٠/١٩ تاريخ پذيرش : ١٤٠١/٠١/٢٢ چکيده اين مقاله در صدد پاسخ به اين سؤال است که آيا عامـل «فشـارهاي خـارجي» مـيتوانـد تفـاوت در موفقيت ، شکست و يا تدوام وضعيت هاي انقلابي را در کشورهاي عربي در سال ٢٠١١ تبيين نمايـد؟ يافته هاي مقاله با مطالعه هفت کشور عربي (تونس ، مصر، ليبي و يمن به عنـوان موردهـاي انقلابـي و الجزاير، مراکش و بحرين به عنوان موردهاي غير انقلابي) به روش تطبيقي تاريخي نشان ميدهـد کـه چهار کشوري که در آن ها انقلاب رخ داده است اشکال گونـاگوني از فشـارهاي خـارجي را پـيش از سرنگوني رژيم حاکم تجربه کرده اند؛ اما سه کشور ديگر (الجزايـر، مـراکش و بحـرين ) کـه عليـرغم شباهت هاي زياد با موردهاي انقلابي، از انتقال قهرآميز و غيرنهادين قدرت مصون ماندند از فشـارهاي خارجي بر عليه رژيم حاکم در جريان اعتراضات مردمي در امان بوده اند.
بررسي اين شش کشور به لحاظ فشارهاي خارجي در يک سال منتهي به اين انقلاب ها و اعتراض ها نشان ميدهد: ١- تونس به عقيدة برخي محققين ، رژيم بن علي، عليرغم روابط دوسـتانه اي کـه بـا دولـت هـاي غربـي و دولت هاي منطقه به ويژه عربستان سعودي و اعضاي شوراي همکاري خليج فارس داشـت ، امـا فاقـد اتحاد و همکاري مستحکم و پايدار با آن ها بود.