Abstract:
هدف از پژوهش حاضر بررسی حافظه کوتاهمدت، انعطافپذیری شناختی و سندروم شناختی توجهی در افراد با و بدون تجربه موسیقی بود. این پژوهش در گروه پژوهشهای توصیفی بوده و با توجه به اهداف و فرضیات پژوهش در زیرگروه پژوهشهای علی مقایسهای قرار میگیرد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد باتجربه موسیقی و افراد عادی بدون تجربه (افرادی که به فرهنگسرا مراجعه کرده و آموزشهایی غیر از موسیقی را فرامیگرفتند) در شهر فسا میباشد. درنهایت تعداد 30 نفر از هر دو گروه بهعنوان نمونه پژوهش و به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز شامل مقیاس حافظه وکسلر، مقیاس انعطافپذیری شناختی دنیس وندروال و مقیاس سندروم شناختی توجهی میباشد. از نتایج بهدستآمده چنین برمیآید که در افراد با و بدون تجربه موسیقی ازلحاظ سه متغیر حافظه کوتاهمدت، انعطافپذیری شناختی و سندروم شناختی توجهی تفاوت معنادار دارد.
The aim of this study was to evaluate short-term memory, cognitive flexibility and cognitive attention syndrome in people with and without music experience. This research is in the group of descriptive researches and according to the objectives and hypotheses of the research is placed in the group of comparative causal researches. The research community includes all people with experience in music and ordinary people without experience (people who went to the cultural center and received training other than music) in the city of Fasa. Finally, 30 people from both groups were selected as the research sample by available sampling method. Research tools also include the Wechsler Memory Scale, the Dennis and Vanderwall Cognitive Flexibility Scale, and the Attentive Cognitive Syndrome Scale. The results show that there is a significant difference between people with and without music experience in terms of three variables of short-term memory, cognitive flexibility and cognitive attention syndrome.
Machine summary:
فصلنامه راهبردهای نو در روانشناسی و علوم تربیتی، دوره چهارم، شماره سیزدهم، بهار 1401، صفحات 57-44 چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی حافظه کوتاهمدت، انعطافپذیری شناختی و سندروم شناختی توجهی در افراد با و بدون تجربه موسیقی بود.
موسیقی، حافظه کوتاهمدت، انعطافپذیری شناختی، سندروم شناختی توجهی فصلنامه راهبردهای نو در روانشناسی و علوم تربیتی، دوره چهارم، شماره سیزدهم، بهار 1401 مقدمه تأثیر مثبت موسیقی بر عملکرد مغز انسان و کاربردهایش مطلب تازهای نیست و در دهههای اخیر مورد کندوکاو بررسی قرارگرفته است.
ازآنجاکه ظرفیت حافظه کاری پیشبینی کننده عملکرد فرد در گستره و Gardner Rausher&Zupan Rider Ulfarsdottir LO Erwin Guslin Vastfjall Rider Bernardi, Porta Working memory Baddeley از مهارتهای شناختی ازجمله ساخت راهبردهای جدید، محاسبه راهحل مسائل ریاضی، درک خواندن و غیره است میتوان از آن در مطالعات شناختی مختلف استفاده کرد (وندرمولنام جی 1 ، 2010).
تحلیل نتایج نشان داد که van der Molen silverman VanderHeiden & Muris King Yilmaz,Gencoze Martin, Oren, Boone Moore, Malinowski Debbre Davis آزمایشی ازنظر میزان توانایی استدلال عمومی با گروه گواه تفاوت معنیداری داشت.
شیوه اجرای آزمونها: هدف اصلی این پژوهش بررسی سه متغیر حافظه کوتاهمدت، سندروم شناختی توجهی و انعطافپذیری شناختی در دو گروه از افراد با و بدون تجربه موسیقی بود.
نتیجه آزمون تی مستقل ازلحاظ متغیر سندروم شناختی توجهی شاخص متغیر, t, درجه آزادی, سطح معناداری سندرم شناختی- هیجانی, 24/8-, 58, 0001/0 مطابق با نتایج جدول فوق، در سطح معناداری 0001/0 و با درجه آزادی 58 میزان t مشاهدهشده برابر با 24/8- است که از مقدار بحرانی در این سطح بیشتر است، ازاینرو فرض صفر رد و فرضیه پژوهش تائید میشود؛ بنابراین با اطمینان 99% میتوان گفت بین سندرم شناختی- هیجانی افراد با و بدون تجربه موسیقی ازنظر آماری تفاوت معنادار وجود دارد.