Abstract:
زمینه و هدف: نویسندگان فارسی زبان در آثار خود، عباراتی عاطفی را مطرح کرده و سخنان مرثیه واری دربارۀ افراد درگذشته، اشیا، حیوانات و روزگار ازدست رفته آورده اند که در این پژوهش به آنها اصطلاح «سوگواره های منثور» اطلاق شده است. این نوشته های عاطفی و حسرت بار، مرثیه هایی هستند که از نظر ساختاری گاه بصورت پیوسته و یکپارچه و گاه بصورت پراکنده و گسسته در میان عبارات متون نثر بکار رفته اند و تاکنون در یک پژوهش مستقل به آنها پرداخته نشده است. در این پژوهش تلاش شده با ارائۀ تعاریفی مشخّص از انواع سوگواره ها در اهمّ متون نثر پارسی و بیان ویژگیهای مضمونی و سبکی آنها، به بررسی، توصیف و تحلیل انواع مراثی منثور از نظر آماری، کارکرد و زیرگونه های فرعی آنها نیز پرداخته شود.
روش مطالعه: روش تحقیق در این مقاله براساس گردآوری اطّلاعات، تحلیل محتوا و با ابزار اسنادی (کتابخانه ای) است.
یافته ها: سوگواره ها از جنبه های گوناگونی چون سبک، فرم، ساختار هنری و زیبایی شناسی قابل بررسی هستند. از نظر سبک شناسی، ازآنجاکه مراثی جلوه گاه عواطف و احساسات هستند، جز در نثر فنّی و شیوۀ منشیانه، حتّی شاعران و نویسندگانی که به زبان دشوار و سبک خاص معروف هستند، در سوگواره های خود به آسانی زبان و تعبیرات گرایش دارند <-a>و در اغلب این سوگواره ها، پرداختن به بثّ و شکوی، شیوۀ مرسومی بوده که با ترجمۀ کلیله و دمنه در نثر منشیانه شروع شده، سپس در التوسّل الی الترسّل بر حجم آنها افزوده شده و سرانجام در نفثه المصدور زیدری نسوی به کمال خود رسیده است.
نتیجه گیری: متون ادب فارسی سرشار از سوگواره هایی است که نویسندگان آنها کمتر میتوانستند با مصائب کنار بیایند و پیوسته با آنها در کشمکش بودند و از سر درد و حسرت، ناله و زاری سرداده اند. این سوگواره ها که از برجسته ترین اغراض ادب غنایی در زبان فارسی بشمار می آیند، در کمال رقّت و احساس و در مواردی در نثرهای متکلّف و مصنوع، آکنده از ترکیبها و معانی نسبتا دشوار و اشارات گوناگون هستند. از میان متون تاریخی آن دسته از آثاری که دارای بعد ادبی نیز هستند، بدلیل آنکه نویسندگان آنها اغلب شاهد فجایع تاریخی بوده اند و پیوسته از مرگ، کشتار و ویرانی سخن گفته اند، بیشترین سوگواره ها را در خود گنجانده اند. از نظر کارکرد نیز واکنش ماتم مفرط، نابه هنجار و دور از انتظار، در کلام خاقانی نسبت به دیگر سوگواره نویسان بسامد دارد که اگر با واکنش تاخیریافته ، به هنجار و ماتم انتظار دیگر نویسندگان سنجیده شود، زودرنجی وی بیشتر بچشم میآید.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Persian writers posed emotional phrases in their works, mentioned elegiac words about deceased people, objects, animals, and lost time that we tended to call "prosaic elegies". These rueful and emotional writings are some kinds of elegy or mourning-anthem, which were used cohesively and coherently, and sometimes interruptedly or uninterruptedly among prose texts. It has not been dealt with in a perfect analysis until now. In this study, attempt has been made to introduce different kinds of elegies by giving specific definitions of elegies in the most important texts of Persian prose texts and expressing content aspects and stylistics of these elegies. Description and analysis of types of elegies in the realm of statistics, functions and minor subcategoies are investigated.
METHODOLOGY: The research method in this article is based on data collection and content analysis and with library tools.
FINDINGS: The elegies are worthy to be discussed from different aspects such as artistic structure, aesthetics, style and form. Stylistically, since elegies are the manifestation of emotions and feelings, except in technical prose and eloquent style, even poets and writers who were known for their difficult language and specific style, tended to apply easy language and expressions in their elegies and in most of these elegies, dealing with complaints was a common way which began by Kelile and Demneh translationin withan eloquent prose. Then it was developed in Al-Tavassol-elal-Tarassol and finally it reached its perf2021ection in Nafsat-Al-Masdour by Zeidari Nasvi.
CONCLUSION: Persian literary texts are full of elegies whose writers could hardly cope with the calamities and they were always in conflict with them and they have lamented and complained of pain and regret. These elegies, which are considered to be the most prominent elegies in Persian literature, are full of tenderness and emotion, and in some cases in artificial and compelling prose texts, they are full of relatively difficult combinations, meanings and various allusions. Among historical texts, those which have a literary dimension, most of elegies are included because the writers had witnessed the historical catastrophies and they had always talked about death, murder, and destruction. From functional point of view, the reaction against excessive, abnormal and unexpected mournings are found frequently in Khaqani’s words. If it is measured by a delayed and normal reaction and waiting for mourning compared to other writers, his irritability will be more visible.
Machine summary:
بحث و بررسي مرثيه از ديرباز در ادب فارسي مطرح بوده و صاحب نظران در باب مرثيه ، تعاريف مختلفي آورده اند که بنياد اغلب آنها بر بيان اندوه همراه با عواطف و احساسات است ؛ از اين ميان بنظر ميرسد زين العابدين مؤتمن ، تعريف جامعتري از مرثيه ارائه کرده : «مرثيه يا رثا در اصطلاح به اشعاري اطلاق ميشود که در ماتم گذشتگان و تعزيت ياران و بازماندگان و اظهار تأسّف بر مرگ پادشاهان و بزرگان و ذکر مصائب ائمّۀ اطهار مخصوصاً سيّدالشّهدا و ديگر شهيدان کربلا و ذکر مناقب ، مکارم و تجليل از مقام و منزلت شخص متوّفي و بزرگ نشان دادن واقعه و تعظيم مصيبت و دعوت ماتم زدگان به صبر و سکون و معاني ديگر از اين قبيل سروده شده باشند» (شعر و ادب فارسي، مؤتمن : ص ٨٩).
انواع سوگواره از نظر مضمون صاحب نظران و پژوهشگران ، مرثيه ها را براساس ارتباط سراينده با شخص درگذشته يا شيء ازدست رفته به انواعي تقسيم کرده اند، امّا در اين پژوهش بنا بر چنين پيشينه اي و با توجّه به مضامين متنوّع سوگوارهاي موجود در متون منثور ميتوان آنها را براساس درونمايه به صورت زير تقسيم بندي کرد: سوگواره هاي درباري (تشريفاتي): اين نوع سوگواره ها بيشتر ازآنِ نويسندگان درباري است و درواقع اغلب در مدح ممدوحاني هستند که مورد عنايت نويسنده بوده اند و چون برحسب وظيفه نوشته ميشده اند، در بيشتر موارد خشک و پرتکلّفند؛ گذشته از مواردي اندک، در اين نوع سوگواره ها چون اندوه در ژرفاي وجود نويسنده ، تأثير نگذاشته و تنها از سر وظيفه و مسئوليّت بوده اند، بار عاطفي واژه ها چندان قوي نيست .
com) Parvin Golizadeh: Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Chamran University, Ahvaz, Iran.
com : Responsible author) Manouchehr Tashkari: Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Chamran University, Ahvaz, Iran.
com) Nasrollah Emami: Professor, Department of Persian Language and Literature, Chamran University, Ahvaz, Iran.