Abstract:
اعراب مقیم سرزمینهای اشغالی فلسطین که دارای تابعیت رژیم صهیونیستی میباشند، دیدگاه چندان خوبی نسبت به موجودیت این رژیم نداشته و در مواردی، سلب تابعیت شدهاند. روش تحقیق در این پژوهش بهصورت تحلیلی و توصیفی بود. هدف این تحقیق بررسی حقوقی سلب تابعیت اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی بود. چنین بهنظر میرسد که این اقدام رژیم صهیونیستی با اصول حقوق بینالملل در تناقض میباشد. در پاسخ به سؤال تحقیق که ماهیت حقوقی سلب تابعیت اعراب 48 به چه صورت است، چنین قابل بحث است که کنوانسیونهای متعدد در سطح بینالملل و دیگر اسناد حقوقی و در رأس آنها اعلامیه جهانی حقوقبشر، همگی اقدامات خودسرانه در جهت سلب تابعیت را محکوم دانسته و در شرایط خاص که اقدام دولت منجر به بیتابعیتی نشود و همچنین آخرین راهحل، پذیرفتهشده است. رژیم صهیونیستی با وجود اعطای آزادی بیان به نمایندگان عرب پارلمان، در مورد تکلیف خود نسبت به شهروندان قصور داشته و در مواردی که حتی به سبب بزهکاری اعراب، از حمایت آنان خودداری کرده و درنهایت از آنان سلب تابعیت کرده است. این اقدامات کاملاً خلاف موازین حقوق بینالملل بوده و نوعی اقدام تبعیضآمیز محسوب میگردد.
The Arab residents in the occupied Palestinian territories, who are the citizens of the Zionist regime, do not have a positive viewpoint about the existence of this regime and in some cases, their citizenship have been deprived. The aim of this paper by using analytical and descriptive research methodology is legal review of citizenship deprivation of the Arab residents in the occupied Palestinian territories. It seems, this Zionist Regime actions are in contradiction with the international law principles. This paper is trying to answer that what is the citizenship deprivation of 1948 Arabs’ legal nature? The paper argues that numerous international conventions and other legal instruments, most notably the Universal Declaration of Human Rights, have all condemned arbitrary deprivation of nationality. Also, it is accepted as last resort and in a special circumstance that the government action does not lead to statelessness. Despite granting freedom of expression to Arab members of parliament, the Zionist regime has neglected its duty to citizens. For instance, in some cases, due to the delinquency of the Arabs, the Regime refused to support them and finally deprived citizenship from them. These actions are totally against the international law principles and are considered as kind of discrimination.
Machine summary:
در پاسخ به سؤال تحقيق که ماهيت حقوقي سلب تابعيت اعراب ٤٨ به چه صورت است ، چنين قابل بحث است که کنوانسيون هاي متعدد در سطح بين الملل و ديگر اسناد حقوقي و در رأس آنها اعلاميه جهاني حقوق بشر، همگي اقدامات خودسرانه در جهت سلب تابعيت را محکوم دانسته و در شرايط خاص که اقدام دولت منجر به بي تابعيتي نشود و همچنين آخرين راه حل ، پذيرفته شده است .
هرحال مي توان چنين نتيجه گرفت که دولت اسرائيل سعي مي کند که در مواردي جزئي ، به حقوق بين الملل پايبند باشد و تنها در موارد حساس نسبت به گردن کشي اقدام نمايد؛ لذا آزادي هاي نسبي اعراب ٤٨ نمودي از اين سياست دولت اسرائيل است که براساس حقوق شهروندي و آزادي بيان ، به صداي اعراض همه اعراب عليه اسرائيل مبدل شده اند.
(٦٨ :٢٠١٤ ,Gelvin) ١-١- مباني شهروندي اعراب ٤٨ در زمان تأسيس کشور جعلي اسرائيل (اشغال فلسطين )، با حمايت مصر و اردن ، مناطق نوار غزه و کرانه باختري از اشغال حفظ شد و ملت فلسطين نيز از نابودي در امان ماند، اما بخشي از فلسطينيان در مناطق اشغالي سال ١٩٤٨ باقي مانده که بعدها با فشار مجامع بين المللي تابعيت رژيم صهيونيستي را دريافت کردند.
به عبارت ديگر، قوانين تابعيت نبايد مغاير تعهدات بين المللي عرفي يا قراردادي دولت ها باشند؛ بنابراين ، تعيين اتباع کشور به وسيله قانون ، يکي از جلوه هاي حاکميت دولت محسوب مي شود، اما اعمال اين صلاحيت نيز همچون ديگر صلاحيت هاي دولت ممکن است به وسيله حقوق بين الملل محدود شده باشد و از حوزه موضوعاتي که به تعبير بند ٧ ماده ٢ منشور ملل متحد «در صلاحيت ضروري داخلي دولت » هستند خارج شود.