Abstract:
پسامدرنیسم با بنفکنی همه بنیانها و روایتهای کلان، شرایطی را بهوجود آورده است که در آن کثرتگرایی و تعدد، مبنای اتخاذ سیاستهاست. در حالی که عدهای از اندیشمندان از امتناع شکلگیری سیاست در فضای پسامدرنی صحبت کرده و فقدان مبنا را برای پایهگذاری نظریه سیاسی نامناسب دانستهاند، عدهای دیگر درصدد بودهاند تا سیاست متناسب با این فضا را هم از لحاظ نظری و هم از جنبه عملی بنیان نهند. از جمله این افراد، «ویلیام کونولی» است که با ابداع مفاهیمی چون کثرتگرایی چندبعدی، سیاست مبتنی بر هستیشناسی، سیاست برآمدن، تفاهم انتقادی و احترام مجادلهای، سیاست در شرایط پسامدرن را تبیین نموده و متناسب با تعدد، تکثر، پراکندگی و تفاوت هویتها، راهکار عملی پیش نهاده است. دموکراسی مجادلهای، که البته بانیان و طرفداران دیگری چون شانتال موفه، دیوید اوون و جیمز تولی را نیز همراه خود دارد، راهکاری است که به عنوان راهکار عملی بدیل به جای دموکراسی رایزنانه پیشنهاد شده و امکان زندگی سیاسی شمولگرا، اقتضایی و مسیولیتپذیری را همراه با منازعه احترامانگیز هویتهای جدید، شگفتانگیز، پیشبینی ناپذیر، متفاوت و حتی متناقض مورد توجه قرار داده است. عدم قطعیت، پیشبینیناپذیری، کنار هم نهادن عقاید الهی و الحادی در شرایط تکثر هویتهای جنسیتی، زبانی، نژادی و فرهنگی از مولفههایی است که کونولی در سیاست پسامدرنی مورد توجه و تبیین قرار داده است.
Machine summary:
از جمله ایـن افـراد، «ویلیـام کونـولی» اسـت کـه بـا ابـداع مفاهیمی چون کثرتگرایی چندبعدی، سیاست مبتنی بر هستیشناسـی، سیاسـت برآمدن، تفاهم انتقادی و احترام مجادله ای، سیاست در شرایط پسـامدرن را تبیـین نموده و متناسب با تعدد، تکثر، پراکندگی و تفاوت هویـت هـا، راهکـار عملـی پـیش نهاده است .
دموکراسی مجادله ای، که البته بانیان و طرفداران دیگری چون شـانتال موفه ، دیوید اوون و جیمز تولی را نیز همراه خود دارد، راهکاری است که بـه عنـوان راهکار عملی بدیل به جای دموکراسـی رأیزنانـه پیشـنهاد شـده و امکـان زنـدگی سیاسی شمولگرا، اقتضایی و مسـئولیت پـذیری را همـراه بـا منازعـۀ احتـرامانگیـز هویت های جدید، شگفت انگیز، پیش بینیناپـذیر، متفـاوت و حتـی متنـاقض مـورد توجه قرار داده است .
هرچنـد ایـن مـدل در تقابـل بـا مـدل خصومتی به وجود آمده است ، نمیتواند در شرایط کنونی که جوامع مرکب از هویت های متعدد جنسی، فرهنگی، نـژادی، زبـانی و مـذهبی هسـتند کـه هـر کـدام از آنهـا دارای آموزه های جامع قیاسناپذیر و سازشناپذیر است ، چتر واحدی را بـرای اینگونـه تکثرهـا فراهم سازد؛ زیرا مدل رأیزنانه برای رسیدن به اجماع و توافق مجبور است تفـاوتهـا و تضادها را نادیده گرفته ، تعدیل یا حذف کند.
ج) سیاست برآمدن کونولی تحت تأثیر اندیشمندانی چون فوکـو و نیچـه ، اصـطلاح سیاسـت برآمـدن را مطرح میکند که منظور از آن این است که هویت های فرهنگی جدید به کمک نیروهای غیرمترقبه و خارج از شرایطِ از لحاظ نهادی تثبیت شده شکل میگیرند.