Abstract:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل زمینههای سیاسی موثر بر شکلگیری و تداوم جنبش انصارالله یمن است که با استفاده از ظرفیتهای تحلیل زمینهگرایی انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که بازتاب انقلاب اسلامی بر زیدیه یمن، اتحاد دو یمن، حمایت صالح از عراق در جنگ دوم خلیج فارس، حادثه یازده سپتامبر 2001م و جنگهای ششگانه در شمال یمن از مولفههای سیاسی قابل توجه بر شکلگیری جنبش انصارالله بوده که پس از تحولات بیداری اسلامی، جایگاه آن جنبش را به عنوان مهمترین بازیگر سیاسی در یمن ارتقا داده است. زمینههای سیاسی ششگانه مطرح در پژوهش حاضر به خوبی بیانگر روند تبدیل انصارالله از یک گروه فرهنگی به دنبال احیای تفکر زیدی به بازیگر تعیینکننده در کشور یمن و منطقه میباشد.
The purpose of the present study is to review and analyze the political contexts effective on the formation and sustenance of the Ansarollah Movement in Yemen. The research is conducted using potentials of contextualism and the results indicate that some backgrounds such as the reflection of the Islamic Revolution upon Zaydiyah in Yemen, the unification of Yemen, president Saleh’s support to Iraq in the Second Persian Gulf Battle, September 11th attack, and the 6 wars in North Yemen are among outstanding components leading to the formation of Ansarollah Movement that after Islamic Awakening transformations, improved the state of this movement to the most important political actor in Yemen. Six political backgrounds mentioned in the present research clearly specify the process of transforming Ansarollah from a cultural group seeking the revival of Zaydism to an influential actor in Yemen and the region.
Machine summary:
نتایج حاکی از آن است که بازتاب انقلاب اسلامی بر زیدیه یمن، اتحاد دو یمن، حمایت صالح از عراق در جنگ دوم خلیج فارس، حادثه یازده سپتامبر 2001م و جنگهای ششگانه در شمال یمن از مولفههای سیاسی قابل توجه بر شکلگیری جنبش انصارالله بوده که پس از تحولات بیداری اسلامی، جایگاه آن جنبش را به عنوان مهمترین بازیگر سیاسی در یمن ارتقا داده است.
مقدمه جنبش انصارالله، از مهمترین بازیگران کنونی در صحنه سیاسی یمن است که با پیشینه مذهب زیدی، در دورهای سی ساله توانست با رهبری بدرالدین الحوثی، حسین الحوثی و عبدالملک الحوثی از یک تفکر مذهبی در حاشیه و تحت فشار، به یک بازیگر مهم تبدیل شود.
زمینههای سیاسی موثر بر شکلگیری آن را میتوان تاثیر انقلاب ایران بر رهبران زیدی، وحدت دو یمن، آثار منفی حمایت صالح از صدام در جنگ دوم خلیج فارس، حادثه یازده سپتامبر، جنگهای ششگانه برخی از رهبران زیدی شمال بر علیه دولت وقت و بیداری اسلامی سال 2011م.
شرایط فساد، ضعف مدیریت، بویژه در اقتصاد و گسترش تفکرات رادیکال سلفی با حمایت دولت و تبدیل شدن یمن به حیات خلوت سعودی باعث شد تا رهبران انصارالله فعالیت مذهبی و سیاسی خود را در مواجهه با دولت وقت گسترش دهند و همین امر، نفوذ این جنبش را بیشتر کرد.
طول کشید و علی عبدالله صالح پس از به شهادت رساندن سید حسین الحوثی در کوههای مُرّان واقع در جنوب استان صعده، بیانیه پیروزی و پایان تفکر احیای امامت را اعلام کرد، ولی این نبرد مقدمهای بر پنج جنگ بعدی و نفوذ روزافزون تفکر انصارالله در مناطق شمال شد (قمصری جوینانی، 1394: ص76).