Abstract:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر مهارتهای رفتاردرمانی دیالکتیکی بر اضطراب و افسردگی دانشآموزان بود. پژوهش نیز براساس گردآوری دادهها از نوع آزمایشی و براساس هدف از نوع کاربردی انجام گرفت. جامعة آماری پژوهش را دانشآموزان پسر متوسطة اول شهر کوار در سال تحصیلی 1399-1398 تشکیل دادند که از میان آنان، 30 نفر از دانشآموزانی که نمرة متوسط به بالا در اضطراب و افسردگی داشتند، انتخاب شدند. روش نمونهگیری، تصادفی خوشهای چندمرحلهای بود. برای اجرای مداخلات از پروتکل آموزش مهارتهای رفتاردرمانی دیالکتیکی ویژه نوجوانان استفاده شد. همچنین برای جمعآوری دادهها از مقیاس اضطراب و افسردگی هاسپیتال (HADS) استفاده شد. روایی ابزار به روش تحلیل عاملی تأییدی (نرمافزار AMOS نسخة 24)، پایایی ابزار به روش آلفای کرونباخ (نرمافزار SPSS نسخة 24) و معناداری آموزشهای انجامشده به روش مانکووا (MANCOVA) (نرمافزار SPSS نسخة 24) بررسی شد. یافتههای حاصل از تحلیل آماری مانکووا نشان میدهد، آموزش مهارتهای رفتاردرمانی دیالکتیکی تأثیر معناداری بر کاهش اضطراب دانشآموزان داشت، اما نتوانست تأثیر معناداری در کاهش افسردگی دانشآموزان داشته باشد. نتیجه اینکه بهطورکلی میتوان برای کاهش اضطراب دانشآموزان از آموزش مهارتهای رفتاردرمانی دیالکتیکی استفاده کرد، اما آموزش این مهارتها برای کاهش افسردگی دانشآموزان نیازمند تأمل و بررسی بیشتر است.
The purpose of this study was to examine the effect of Dialectical Behavior Therapy skills on anxiety and depression symptoms in university students. The research method was an experimental method of data collection and was applied purposively. The statistical population of the study consisted of all male high school students in the city of Kavar during the 2019-20 academic year, and 30 students with moderate to high scores for anxiety and depression were selected. The sampling procedure was multistage cluster randomization. An adolescent dialectical behavior therapy skills protocol was used to deliver the interventions. In addition, the Hospital Anxiety and Depression Scale (HADS) was used for data collection. The validity of the instrument was examined using confirmatory factor analysis (AMOS software version 24), the reliability of the instrument was examined using Cronbach’s alpha (SPSS software version 24), and the significance of the training performed was examined using MANCOVA (SPSS software version 24). The results of the MANCOVA statistical analysis showed that teaching dialectical behavior therapy skills had a significant effect on reducing students' anxiety. However, it had no significant effect on reducing students’ depression. In general, it can be concluded that dialectical behavioral therapy techniques can be used to reduce students' anxiety, but teaching these techniques to reduce students’ depression requires further consideration.
Machine summary:
همان طور که بيان شد، هيجان پديدة ساده اي نيست و لازم است رويکردهاي جامع به تنظيم هيجان ، ماهيت چندجانبۀ هيجان و کارکردهاي سازگارانه ٤ و ناسازگارانه آن را بپذيرند (پکران و ليننبرينک گارسيا، ٢٠١٤) و تکنيک هايي ارائه دهند که بتوانند به بررسي هريک از اين فرايندها بپردازند (لي هي ، تيرچ و ناپوليتانو، ٢٠١١)؛ به همين دليل لينهان (١٩٩٣ ب ) به دنبال ارائۀ رويکردي جامع تر از رويکردهاي قبل به ارائۀ رفتاردرماني ديالکتيکي پرداخت ؛ نوعي درمان رفتاري مبتني بر ذهن آگاهي ٥ که توازني را ميان استفاده از تکنيک هاي تغيير و پذيرش برقرار ميکند (لي هي ، تيرچ و ناپوليتانو، ٢٠١١) و بر موارد زير تأکيد دارد: کمک به افراد براي شناسايي، ابرازکردن هيجان ها و مقابله با آن ها (لينهان ، ٢٠١٤؛ فيتزپاتريک ، بيلي و ريزوي، ٢٠٢٠) و شناسايي اهداف شخصي، نظارت بر رفتارهاي هدفمند، بهبود رفتار حل مسئله فرد با استفاده از مهارت هاي رفتاردرماني ديالکتيکي، مديريت رفتارهاي خودکشي و ساير بحران ها (ديمف و کوئرنر، ٢٠٠٧).
نتايج پژوهش هاي مختلف نشان ميدهد رفتاردرماني ديالکتيکي موجب کاهش باورهاي نامعقول و اضطراب و تأثيرنداشتن در افسردگي زندانيان داراي اختلال شخصيت ضداجتماعي ١ (آسمند، مامي و وليزاده ، ١٣٩٤)، کاهش علائم ناگويي هيجاني ، 2 استرس و علائم ديابت در مبتلايان به ديابت نوع ٢ (بايگان ، خوش کنش ، حبيبي عسکرآباد و فلاح زاده ، ١٣٩٥)، کاهش چالش هاي سلامت روان (مانند اضطراب ، نااميدي و افسردگي)، بهبودي قابل توجه در تاب آوري ٣، عزت نفس ٤ و ارتباطات اجتماعي جوانان خياباني ٥ (مک کي و همکاران ، ٢٠١٥) و همچنين کاهش اضطراب و افسردگي نوجوانان داراي تجربۀ کوتاه بستري در بيمارستان است (دل کانته ، لنز و هالن بو، ٢٠١٦).