Abstract:
قوانین و مقررات شهری را میتوان به عنوان یکی از مهمترین نقاط اتصال بین مدیریت شهری و شهروندان قلمداد نمود. به تعبیر بهتر بازیگران عناصر اصلی مدیریت شهری در پرتو قوانین و مقررات شهری ضمن تعریف نقش برای خود و سایر اعضا میتوانند شهروندان را در اداره امور مشارکت دهند و مفهوم شهروندی را محقق سازند. از مسائل و موضوعات مهمی که در حوزه مطالعات شهری و برنامه ریزی شهری در سطح جهانی مطرح شده است بحث مربوط به رابطه حقوق شهروندی و مدیربت شهری است. شهرها به عنوان مراکز سکونتی دارای کالبد و کارکردهای متفاوتی هستند. شکلگیری عناصر کالبدی در شهرها و ابفای نقشهای متعدد نیز به وسیله بازیگران عرصه سیاسی و اجتماعی رقم میخورد. شکل بندی و نقش دادن به بازیگران متفاوت عرصه شهری از جمله دولتءمردمنهادهای مدنی و قانون گذار باعث شده است تا وظایف و تکالیف متقابل و دو سوبه بین شهروندان و اداره کنندگان امور در سطوح ملی و محلی پدید آید. شهر» شهروند و مدیریت شهری به عنوان مفاهیمی هستند که ارتباط بسیار تنگاتنگ و نزدیکی با یکدیگر دارند. قوانین و مقررات شهری را میتوان به عنوان یکی از مهمترین نقاط اتصال بین مدیریت شهری و شهروندان قلمداد نمود. در واقع حقوق شهروندی آمیخته است از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگرشهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه آن حقوق بر عهده مدیران شهری,دولت یا به طور کلی قوای حاکم میباشد. در مقاله کامل به مباحث شهروندی, حقوق شهروندی» مدیربت شهری و شهروند مداری پرداخته شد. هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش مدیریت شهری در اعتلای حقوق شهروندی بود. روش پژوهش توصیفی - تحلیل بوده و نتایج بیانگر این مطلب میباشد که مدیریت شهری میتواند با آموزش حقوق شهروندی و تشویق شهروندان به پیگیری حقوق خویش,اتخاذ رویکرد شهروند مداری و ایجاد فضای گفتگو میان شهروندان و مدیران شهری» اضلاح نظام اداری و مراعات حقوق شهروندی در جهت ارتقاء حقوق شهروندان نقش آفرینی کند.
Machine summary:
به طور کلي وظايف شهروندان را مي توان در چند مورد خلاصه کرد: آشنايي با حق و حقوق خويش در جامعه شهري ؛ آشنايي با وظايف و تکاليف مديريت شهري و توانايي ها و محدوديت هاي مديريت شهري در اداره شهر و هماهنگ ساختن سطح توقعات خويش با اين وظايف و امکانات پس از آشنايي با دو مقوله فوق هر شهروند بايد براي احقاق حق خويش و بالطبع بهبود وضعيت جامعه شهري خود اقدام کرده و مديريت شهري را وادار به انجام وظيفه و اعاده حق شهروندي خويش کند؛ سعي و تلاش براي مشارکت در اداره شهر؛ افزايش حس تعلق خاطر خود به محله و شهر محل سکونت خويش ؛ تشويق و ترغيب همشهريان و ترغيب همشهريان خود به مشارکت در اداره امور شهر از اين جمله اند.
به طور کلي وظايف شهروندان را مي توان در چند مورد خلاصه کرد: آشنايي با حق و حقوق خويش در جامعه شهري ؛ آشنايي با وظايف و تکاليف مديريت شهري و توانايي ها و محدوديت هاي مديريت شهري در اداره شهر و هماهنگ ساختن سطح توقعات خويش با اين وظايف و امکانات پس از آشنايي با دو مقوله فوق هر شهروند بايد براي احقاق حق خويش و بالطبع بهبود وضعيت جامعه شهري خود اقدام کرده و مديريت شهري را وادار به انجام وظيفه و اعاده حق شهروندي خويش کند؛ سعي و تلاش براي مشارکت در اداره شهر؛ افزايش حس تعلق خاطر خود به محله و شهر محل سکونت خويش ؛ تشويق و ترغيب همشهريان و ترغيب همشهريان خود به مشارکت در اداره امور شهر از اين جمله اند (فتحي و مختارپور، ١٣٩٠).