Abstract:
توحید در اصطلاح ادیان بهویژه دین اسلام و فناءفیالله و بقاءبالله در عرفان اسلامی از زوایای مختلفی قابل بررسی است. بهرغم پژوهشهای ارزشمندی که در این باب صورتگرفتهاست، جای این سؤال هست که صرفنظر از بعد معرفتی و حصولی هریک از توحید و فنا، توحید نزد موحد و فناءفیالله و بقاءبالله نزد فانی فیالله چه نسبت و رابطهای با هم دارند؟ آیا همانطور که در بعد ذهنی و حصولی رابطه مبتنیبر تخالف درباره آنها بهنظرمیرسد در وجود سالک و موحد نیز جدای از هم و مستقل از هم معنا دارند یا این دو در وجود موحد به هم گرهخورده و یکی هستند؟ تعاریف توحید و استدلالات آن، در زمره علم حصولی واقعمیشوند؛ اما در معرفت حضوری به توحید، بیواسطه حد و رسم و مفاهیم، حقیقت، بنا به وسعت ظرف انسان نزد او جلوهگر خواهدشد. در این نوشتار از این امر به توحیدیشدن انسان یادشدهاست. از سوی دیگر، در سلوک عرفانی و رسیدن به مقام فناءفیالله و بقاءبالله نیز وجود سالک عین علم خواهدشد تا جایی که یادکردن و یا نسیان خداوند از انسان، با یادآوری انسان از خداوند یا فراموشی او وحدت خواهدداشت، زیرا در اینجا علم انسان به رب خویش و هم علم پروردگار به نفس، حضوری و عین وجود نفس است. درک این وحدت میان عبد و رب و توحیدی شدن نفس، همان ارمغان فناءفیالله و بقاءبالله است. همسانی اقسام، مسیر، دستورالعمل و امام در این دو این مدعا را تقویت میکند.
Monotheism in the term of religions, especially the religion of Islam and the annihilation in God and the subsistence with God in Islam mysticism can be studied and researched from different angles. Despite the valuable researchers that have been done in this field, regardless of the epistemological dimensions of monotheism and annihilation, the question is that how monotheism because of monotheist and annihilation or survival in the way of God can be related? Do they have a separate and independent meaning in the existence of the seeker and the monotheist, as it seems in the mental and attainment dimension of the relationship based on a disagreement about them, or they are intertwined with one in the existence of the monotheist? Definitions of monotheism and its arguments are among the acquired sciences; but in the present knowledge of monotheism, the immediacy of the limits and customs and concepts, the truth will be manifested to him according to the size of the human capacity. In this article, it is mentioned that human beings become monotheists. On the other hand, in mystical conduct and reaching the position of annihilation in God and subsistence with God, the existence of the seeker (Salik) will be the same as knowledge. Here is man's knowledge of his lord and the lord's knowledge of the soul, presence, and the very existence of the soul. Understanding this unity between the man and the Lord and the monotheism of the soul is the same as the gift of annihilation in God and subsistence with God.
Machine summary:
«وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً» بلكه علمش عين گردد و خبرش معاينهگردد كه «ليس الخبر كالمعاينة» دردى كه به افسانه شنيديم هم از غير از علم به عين آمد و از گوش به آغوش اينجاست كه كليد «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» از حضرتِ «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ» بفرستند و قفل بشريت «أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها» بردارند و در خزائن ملكوت «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ» بر روى جان بگشايند و آدمى را به لامكان عالم ملكوت راهدهند «قد تبين لكم حيث لا أين» و اهل ملكوت به سلام وى از در درآيند «يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» زيرا كه جانِ همه چيز در آنجاست و روح همه از آن عالم هويداست «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»» (شیرازی،1360: 103) نکته حائز اهمیت دیگر اینکه هم انسان در طول حیات خویش دچار تغییرات معرفتی و رشد و تکامل فکری خواهدشد و هم ذات بینهایت حق تعالی و حتی اسماء حق که عین ذات او هستند هرگز در درک انسان نمیگنجند لذا میتوان نتیجهگرفت که هم اعتقاد و باور به توحید که در زمره علم حصولی جایدارد در طول حیات انسان دستخوش تغییر و رشد و تکامل خواهدشد و هم توحیدیشدن انسان که همان درک توحید به علم حضوری و مظهر اسماء و صفات و ذات حق شدن است رو به تکمیل و تزاید خواهدداشت لذا توحید به معنای دوم نیز دارای مراتبی است یعنی معرفت حضوری انسان به توحید، دارای مراتب بیحد خواهدبود متناسب با حیات جاویدان او در هستی.