Abstract:
پرسش از تجرد و خلود نفس انسانی و معنای زندگی، ازجمله دغدغههای اصلی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ، اصالت روح، تجرد و جاودانگی نفس انسانی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بیمعنایی آن نقش مهم و اساسی دارد. صدرالمتالهین با نگاه توحیدی و براساس عناصری از نظام فلسفی خویش همچون نحوه تعلق نفس انسانی به بدن و ترکیب میان آن دو، حرکت جوهری، حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس و با ارایه تبیینی متفاوت از پدیده مرگ، ایدهای مطرح میکند که بر پیوند میان اعتقاد به تجرد و خلود نفس و معناداری زندگی صحه میگذارد. رویکردی که صدرا برای اثبات تجرد و جاودانگی نفس انسان پیش میگیرد، فلسفی بوده، ظهوراتش در مسئله معناداری زندگی قابل توجه است. با توجه به ابعاد تجرد و جاودانگی انسان و معناداری زندگی در نظر صدرالمتالهین، انسان ایمانی، انسان عقلانی و انسان اخلاقی ملازم یکدیگرند. در این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی در ابتدا برخی از مهمترین مولفههای تجرد، خلود و معناداری زندگی را بررسی میکنیم و سپس با توجه به مبانی حکمت صدرایی، به نقش و جایگاه باور به جاودانگی نفس در معنای زندگی میپردازیم.
Machine summary:
صدرالمتألهين با نگاه توحیدی و براساس عناصری از نظام فلسفی خویش همچون نحوه تعلق نفس انسانی به بدن و ترکیب میان آن دو، حرکت جوهری، حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس و با ارائه تبیینی متفاوت از پدیده مرگ، ایدهای مطرح میکند که بر پیوند میان اعتقاد به تجرد و خلود نفس و معناداری زندگی صحه میگذارد.
صدرالمتألهين از معناداری زندگی با عناوینی چون سلوک و استکمال انسان، سعادت و رستگاری انسان تعبیر میکند، اما در نگاه دقیق صدرایی میتوان یافت که برای هر انسانی بینهایت لایههای معناداری زندگی وجود دارد که از مراتب پایین تا ایدهآل آن که همان قرب الهی است قابل تحقق است (صدرالمتألهين، 1990، ج 8، ص 302).
مسیري كه صدرالمتألهين از حرکت کمالي نفس ترسیم میکند، همان نقطهاي است که زندگی انسان را با معناداري پیوند میزند؛ یعنی هرچند نفوس انسانی در ابتدا یک نوع واحدند، اما با توجه به نحوة زندگی در این دنیا و ملکات و افعال خود، منزلت وجودي خود را در مراتب دیگر رقم میزنند.
در سیر تکاملی انسان و رسیدن به مرتبه عقلانیت و عروج در مراتب آن باید توجه داشت که یک تعامل دو سویه میان عقل یا حکمت نظری و عملی وجود دارد و ازاینرو صدرا بر ضرورت همگام بودن تفکر و تهذیب نفس تأکید میکند و میگوید: «اگر تزکیه و تهذیب در کار نباشد، نهتنها تفکر انسان نتیجه بخش نیست، بلکه اعمال عبادی نیز بیبهره میگردند» (صدرالمتألهين، 1420ق، ص287).
در منظومه فکری صدرالمتألهين عناصری چون وجود خدا بهعنوان مقصد و غایت نهایی انسان، ایمانمداری و اخلاقی زیستن از مهمترین عوامل مؤثر در معناداری زندگی انسان بهشمار میآیند که موضوع تجرد و جاودانگی نفس انسانی در جهتبخشی به این عوامل تأثیر شگرفی دارد.