Abstract:
مسکن به عنوان یکی از شیوههای سکونت میبایست نشانی از برقراری ارتباط میان انسان و محیط را داشته باشد. امروزه از طرفی نوگرایان با نادیده گرفتن این ارتباط، محیطی فاقد معنا آفریده و انسان را سرگردان و بی هویت ساخته و از طرفی دیگر غلبه نگرش اقتصادی به مسکن و کیفیت نازل ساختمانهای جدیدالاحداث و نادیده گرفتن سیمای مطلوب شهری، مسائل اقلیمی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی سبب تشدید نیازهای فیزیکی، روح و ادراک انسان گشته است. با بیان این مشکل هدف اصلی این پژوهش شناسایی الگوهای بومی تاثیرگذار در شکلگیری فضاهای مسکونی در بافت کهن شهر اردبیل میباشد. در این پژوهش ابتدا با نگاهی توصیفی- تحلیلی به توصیف متغیرها پرداخته شده، فراوانی و درصد هر متغیر متناسب با وضعیت یا حالات موجود به شکل جدول و نمودار ارائه شده است. در مرحله دوم برای بررسی رابطه بین متغیرها از آزمون آماری کای اسکوئر و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. اطلاعات وارد نرمافزار SPSS شد و نتایج مورد نیاز با استفاده از آزمونهای ذکر شده استخراج گردید. نتایج بدست آمده نشان میدهد جهتگیری ساختمان تاثیری بر جبهه ورودی به ساختمان ندارد اما با بیشتر شدن مساحت عرصه تعداد ورودیها نیز افزایش مییابد. در این خانهها جبههی شمالی، رو به نور جنوب و یا جبههی قرارگیری تالار، طنبی- پنجرههای ارسی- مهمترین و شاخصترین جبهه خانهها است. همچنین مشخصاتی چون استفاده از زیرزمین به طور عمده و تالار و طنبی با استفاده از الگوی شکلی مستطیل و شکمدریده و بهرهگیری از اعداد مشخص در فضاها با میزان فراوانی بالا مشاهده میشود.
As a residence place, housing indicates a relationship between man and the environment. On the one hand, modernists have created a meaningless environment without a specific identity by ignoring the relationship between man and nature. The economic view that outweighs housing, poor-quality new buildings, neglected urban landscape, and the climatic, social, cultural, and environmental issues have intensified human beings’ physical, spiritual, and perceptual needs, on the other hand. Besides, the failure to address indigenous patterns in traditional Iranian cities has led to low-quality urban complexes that have sometimes been met with little public acceptance. Another important point is the lack of a design framework and guidelines for professionals and designers in the urban fabric, which has exacerbated the resulting confusion in the urban appearance. In light of the above, this study mainly aims to identify the effective indigenous patterns in forming residential spaces in the historical texture of Ardabil.
METHODS: