Abstract:
فاصلهگذاری یا بیگانهسازی که اساس تیاتر حماسی را تشکیل میدهد، استفاده از کنش یا واکنشهایی توسط بازیگران با عوامل نمایش است که به صورت عملی صورت میگیرد تا از همذاتپنداری تماشاگر با شخصیتهای قصه و درگیری احساسی با رویدادها جلوگیری کند و باور او را از واقعی بودن آنچه بر صحنهی نمایش میبیند، دور سازد. این اتفاق با هدف از بین نرفتن هوشیاری تماشاگر از موقعیتی که در آن قرار دارد و سوق دادن او به مسیر تفکر و تعقل دربارهی پیام نهفته در اثر، شکل میگیرد.
اما آیا در تعزیه هم فاصلهگذاری با چنین رویکرد و هدفی صورت میگیرد؟ آیا در تعزیه قرار نیست مخاطب با شخصیتهای حماسی همذاتپنداری کند؟ آیا فاصله قدسی شخصیتهای حماسی تعزیه با تماشاگران یک مانع بر سر راه همذاتپنداری محسوب میشود؟
فاصلهگذاری تعزیه با فاصلهگذاری در تیاتر اپیک، تفاوتهای ماهوی دارد. شبیه خوان تعزیه همچون بازیگر تیاتر اپیک هرگز خود را با نقش یکی نمیداند. اما نکتهی اصلیای که این فاصلهگذاری را از نوع برشتی آن متمایز میکند، تفاوت در هدف و معنای فرم است. درحقیقت برشت این بیگانگی را برای دور کردن احساسات مخاطب و بیداری عقل و قضاوت او به کار میگیرد، اما تعزیه با عقلانیت از نوع برشتی آن کاری ندارد و همچنان که توجهی به اندیشه و مفاهیم عقلانی دارد در کار برانگیختن احساسات است. بیگانهسازی در تعزیه تنها به این دلیل رخ میدهد که شبیه خوان به هیچ روی خود را واجد ارزش و لایق بودن در نقش اولیا نمیداند و در قالب اشقیا رفتن را نیز لعین ابدی شدن میپندارد. در حقیقت بیگانگی و فاصلهی شبیه با نقش، ریشهای کاملا ایمانی و مذهبی دارد؛ در حالی که بیگانگی تیاتر اپیک عقلانی و انقلابی است.
فاصلهگذاری یکی از دلایل جذابیت تعزیه و باعث گسترش و ماندگاری هر چه بیشتر این نمایش ملی و مذهبی بین مردم است. موضوعی که تعزیه به آن میپردازد، برخلاف تیاتر غرب، زندگی واقعی و آدمهای روزمره نیست، بلکه مضمونها و شخصیتها به نویسنده و کارگردان و بازیگر تعزیه اجازه نمیدهند که به فکر واقعی جلوه دادن نمایش و طبیعی نمایاندن آن بیفتند؛ به طوری که در اجرای تعزیه همواره فاصلهی میان واقعهی کربلا و آنچه به نمایش گذاشته میشود و فاصلهی میان نقش، یعنی امامان و معصومان با بازیگرانی که آن نقشها را بازی میکنند آشکار است. اما آنچه سبب این جدایی و فاصله در تعزیه میشود، همانا اعتقاد مذهبی نویسنده، کارگردان، بازیگران و در مجموع دست اندرکاران تعزیه است.
بر این اساس، این تحقیق قصد دارد با ارزیابی عملکردهای فاصلهگذاری در تعزیه این رویکرد را به ویژه در اجرا مورد شناخت و تحلیل قرار دهد و به دنبال پاسخ به این پرسش است که «هدف از فاصلهگذاری در نمایش تعزیه ایرانی چیست؟» و «تعزیه با کمک تکنیک فاصلهگذاری به دنبال چه نوع تاثیرگذاری بر مخاطبش است؟»
این تحقیق به روش توصیفی و تطبیقی، با استفاده از منابع کتابخانهای انجام میشود. روش جمع آوری اطلاعات هم اسنادی، مصاحبه میدانی و کتابخانهای با استفاده از منابع معتبر است که پس از ارایه و ارزیابی دادهها نگارنده به تحلیل آنها و نتیجهگیری دربارهی مسیلهی تحقیق خواهد پرداخت.
Distancing or alienation that forms the basis of epic theater is actually using actions or reactions by the actors or the crew that are done deliberately to prevent the audience from identifying with the characters of the story and emotionally being engaged in events and divert their beliefs from the reality of what they watch on stage. This is done with this aim that the viewers are not losing their awareness of the current situation and putting them through thinking and reasoning about the hidden message of the play. But Is distancing with such an approach and goal used in Taziyeh? Isn’t the audience supposed to identify with the epic characters in Taziyeh? Is the sacred distance of the epic characters in Taziyeh with the audience an obstacle for identification? There is a basic difference between distancing in Taziyeh and distancing in epic theater. Like the epic theater actors, Taziyeh actors never equate themselves with the roles. But the main point which distinguishes this type of distancing with the Brechtian one is the difference in the aim and meaning of the form. In fact, Brecht uses this alienation for diverting the audiences’ emotion and to awaken their mind and judgment, but Taziyeh has nothing to do with Brecht-type rationality, and as it focuses on rational thought and concepts, it seeks to arouse emotions as well. Alienation in Taziyeh occurs only because Taziyeh performers never consider themselves that qualified and worthy for the role of saints _ protagonists_, and if they get the villains _the antagonists_ roles, they believe they are eternally cursed. In fact, the alienation and distancing of the performer with the role similar to the role is completely rooted in religion. While the alienation of epic theatre is rational and revolutionary. Distancing is one of the reasons for Taziyeh attractiveness and it causes the expansion and permanence of this national and religious play among people. Unlike West theater, Taziyeh subject is not from the real life and ordinary people, but the themes and characters do not allow the writer, director and performers to think of making the play seem real and natural; So that in Taziyeh, the distance between Karbala event and what is shown, and the distance between the roles _Imams and the Infallibles_ and the performers is always clear. But what causes this separation and distance in Taziyeh is the religious belief of the writer, director, performer and in general all the involved people.
Machine summary:
موضوعی که تعزیه به آن می پردازد، برخلاف تئاتر غرب ، زندگی واقعی و آدم های روزمره نیست ، بلکه مضمون ها و شخصیت ها به نویسنده و کارگردان و بازیگر تعزیه اجازه نمی دهند که به فکر واقعی جلوه دادن نمایش و طبیعی نمایاندن آن بیفتند؛ به طوری که در اجرای تعزیه همواره فاصله ی میان واقعه ی کربلا و آنچه به نمایش گذاشته می شود و فاصله ی میان نقش ، یعنی امامان و معصومان با بازیگرانی که آن نقش ها را بازی می کنند آشکار است .
در انتهای این نمایش نامه ، بازیگران سرودی را هم سرایی می کنند: «امور آشنا را که همیشه روی می دهند دیده اید، اما از شما خواهش می کنیم : شماره ٨٧ آنچه را که بیگانه است ، نگران کننده بشمارید فصلنامه علمی آنچه را که عادی است ، ناموجه محسوب کنید پژوهشی تئاتر آنچه را که معمول است ، چنان کنید که مایه ی حیرت تان شود آنچه را که به نظر قاعده است ، سنت غلط بخوانید 135 و هرجا که سنت های غلط یافتید، درست را بشناسید» (برشت ، ١٢٠:١٣٦٧) این ها چیزهایی است که برتولت برشت ، هوشمندانه بدعت نهاد و از آن ها به منزله ی شالوده ی تئاتر اپیک یاد کرد؛ اما در تعزیه هیچ سند مستدلی برای چرایی استفاده از فاصله گذاری یا بیگانه سازی وجود ندارد و قاطعانه نمی توان گفت که تعزیه سازان که اوج حیاتشان در دوره ی قاجار بود با چنین هدفی از چنین تکنیک هایی استفاده کرده اند.