Abstract:
مقالۀ حاضر نگرشهای فرهنگی نسبت به نژاد و بردگان آفریقایی را در وقایعنامههای اواخر دورۀ قاجار، تا پیش از تصویب قانون منع بردهداری در سال 1929م/1307ش، بررسی میکند. برخلاف پژوهشهای پیشین، بررسی منابع مکتوب دورۀ قاجار در این پژوهش نشان داد که نگرش فرهنگی نخبگان در مهیا ساختن شرایط اجتماعی بردهداری در ایران موثر بوده است. توصیفات بصری و روایتهای مربوط به خواجهها و صیغههای آفریقایی تصاحب خشونتآمیز و کاربرد «دیگری» را عادیسازی کردهاند. روایتهای بردگان نیز شاهدی هستند بر اینکه چطور دیدگاههای مربوط به بدن آفریقاییها تعیینکنندۀ ارزش اجتماعی خواجهها و صیغهها در محیط خانه بوده است.
This article examines cultural attitudes on race and African slavery in late Qajar chronicles prior to abolition in 1929. In contrast to previous scholarship, Qajar textual sources reveal that elite cultural attitudes were relevant in structuring the social conditions of enslavement in Iran. Visual depictions and narratives about African eunuchs and concubines naturalized the violent acquisition and use of the Other. Slave narratives also bear witness to how such views of African corporeality determined the social worth of eunuchs and concubines in the domestic sphere.
Machine summary:
۲. براي نمونه ، Lee با پرداختن به حذف آفريقايي ها از تاريخ بهائيان و از طريق اشاره به پنداشت هاي اشتباه دربارٔە عدم امکان تغيير مذهب در برده ها، نشان مي دهد که چطور بردگاني همچون حاجي مبارک و فزه خانم که به دين بهائيت گرويده بودند در گفتمان مذهبي خاموش شده اند.
همچنين ، توجه خوانندگان را به نگرش بسيار همدلانۀ هاله افشار با زندگي برده ها در پژوهشي با عنوان: Age, Gender and Slavery in and out of the Persian Harem: A Different Story به علاوه ، به نظر مي رسد که علت انکار نژادپرستي از سوي ميرزايي ، حالگرايي ۱ و به ويژه ادعاي چندقوميتي بودن ايران باشد که در سرتاسر کتاب او مشاهده مي شود: «جامعۀ ايران درگير تقسيم بندي نژادي نبود: تجربيات سياه پوستان و سفيدپوستان - چه برده و چه آزاد- گواه آسيب پذيري و در عين حال فرصت هاي موجود براي تمام نژادها است ».
ق داستان زير را در مورد دو بردٔە ياغي گزارش کرده است : در زمان سيورت ٦ دو کاکاسياه که دل ارباب خود را خون کرده بودند و از نزد آنها بيرون آمده مستخدم ژاندارمري شده بودند يکي از آنها بسيورت حمله ور شده بود به اصفهانش فرستاده بودند ديگري روز روشن سيدي را به قتل رساند نظميه او را توقيف کرد دو قتل ديگر از طرف ژاندارمها واقع شده بود و زيرسبيلي گذرانده بودند مردم قاجاري نقل شده است ، همين که خواسته اند اين پسر را اخته کنند و به ايران بفرستند مردي که شمشيري در دست داشته است عطسه مي کند.