Abstract:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطهای خودپنداره تحصیلی در رابطه بین امید به تحصیل و رفتار غیرمولد تحصیلی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشآموزان دوره متوسطه دوم منطقه درودزن در سال تحصیلی 99-1398 بودند. شرکتکنندگان 299 دانشآموز (167 دختر و 132 پسر) بودند که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و مقیاسهای امید به تحصیل (خرمایی و کمری، 1396)، رفتار غیرمولد تحصیلی (ریمکوس، 2012) و سیاهه خودپنداره تحصیلی (چن و تامپسون، 2004) را تکمیل کردند. بهمنظور پاسخگویی به فرضیههای پژوهش از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که امید به تحصیل، هم بهصورت مستقیم و هم بهطور غیرمستقیم و از طریق خودپنداره تحصیلی بر رفتار غیرمولد تحصیلی اثر منفی دارد. در مجموع، یافتههای این پژوهش بیانگر اهمیت توجه به نقش امید به تحصیل و خودپنداره تحصیلی در کاهش رفتار غیرمولد تحصیلی دانشآموزان است.
The aim of this study was to investigate the mediating role of academic self-concept in the relationship between academic hope and counterproductive academic behavior. The present study was a correlational study using structural equation modeling. The statistical population of the study was all high school students in Dorodzan region in the academic year 1398-99. Participants were 299 students (167 girls and 132 boys) who were selected by cluster random sampling method and they completed the scales of academic hope (Khormaei & Kamari, 2017), counterproductive academic behavior (Rimkus, 2012) and academic self-concept checklist (Chen and Thompson, 2004). Structural equation modeling was used to answer the research hypotheses. The results showed that academic hope, both directly and indirectly and through academic self-concept, had a negative effect on counterproductive academic behavior. Overall, the findings of this study indicate the importance of paying attention to the role of academic hope and academic self-concept in reducing students’ counterproductive academic behavior.
Machine summary:
در مجموع ، يافته هاي اين پژوهش بيانگر اهميت توجه به نقش اميد به تحصيل و خودپنداره تحصيلي در کاهش رفتار غيرمولد تحصيلي دانش آموزان است .
در زمينه ارتباط ابعاد خود با رفتار غيرمولد تحصيلي ، برخي پژوهش ها ارتباط خودمهارگري (ويليامز و ويليامز، ٢٠١٢) و ارتباط خودپنداره با ساير عملکردهاي تحصيلي و پيشرفت تحصيلي (رشيدزاده ، ١٣٩٨؛ غلامي ، خداپناهي ، رحيمينژاد و حيدري ، ١٣٨٥؛ لطفي عظيمي و ابراهيمي قوامي ، ١٣٩٤) و ارتباط ادراک خود با تحصيل گريزي (academic avoidance) (صالح اردستاني و خرمايي ، ١٣٩٩) و عدم ارتباط بين خودپنداره و پيشرفت تحصيلي نيز گزارش کردهاند (ولي زاده ، ١٣٩٠).
از طرفي ديگر، بيشتر پژوهش هاي انجام شده در ايران معطوف به رفتار غيرمولد تحصيلي دانشجويان (خامسان و اميري ، ١٣٩٠؛ عليخواه و همکاران ، ١٣٩٣؛ علي وردي نيا و صالح نژاد، ١٣٩٢) بوده است و کمتر پژوهشي به بررسي اين مسئله در دانش آموزان پرداخته است .
□ ج : مقياس رفتار غيرمولد تحصيلي (Academic Counterproductive Behavior Scale) (ريمکوس ، ٢٠١٢): اين مقياس با ٥٨ مادّه و هشت بعد براي بررسي رفتار غيرمولد تحصيلي طراحي شده است و طبقه هاي رفتاري مختلف را ارزيابي مي کند؛ تقلب / سرقت ادبي (١٠ مادّه )، مصرف الکل (٤ مادّه )، مصرف مواد مخدر (٥ مادّه )، رفتار تبعيض آميز (٤ مادّه )، غيبت (١٠ مادّه )، اهمال کاري (٩ مادّه )، رفتار انحرافي (١٠ مادّه )، رخوت (٦ مادّه ).