Abstract:
معاوضات از بیشترین رابطهی موجود میان انسانها در جوامع بشری است. ازاینرو دقت قانونگذار و نظارت کامل او بر این مسئله برای جلوگیری از نزاع و برهم خوردن امنیت اجتماعی و اقتصادی ضروری است. لذا بررسی احکام مربوط به این باب نیز برای هر پژوهشگری در اولویت قرار میگیرد؛ بنابراین در عقود معاوضی که میان تعهدات دو طرف حالت تقابل وجود دارد و تعهد هر یک از طرفین در مقابل تعهد دیگری است و این رویارویی، دو عوض را بهگونهای به یکدیگر وابسته میکند که هر یک علت دیگری میشود، درواقع بیانکنندهی عوض و معوض دین است و طبق این نظریه ارتباط و وابستگی هر جزئی از عوضین در مقابل عوض دیگر تبیین میشود و میتوان گفت عوض و معوض دین پایه و زمینه اصلی شکلگیری عقود معاوضی است. مبانی عقلی و شرعی متعددی مثل آیات قرآن، قاعده لا ضرر، نظریه علت و شرط ضمنی، عوض و معوض دین را مستند و مستدل مینمایند. این نظریه که مختص عقود معاوضی است در سه مرحله قابلتصور است. در مرحله انعقاد که شامل مواردی مثل جنس، وصف و مقدار عوضین میشود و در مرحله اجرای مفاد عقد عوض و معوض دین اثر خود را در لزوم تسلیم عوض و معوض و ضرورت قدرت بر آن و در حالت عدم تسلیم عوض به دیگری بهصورت حق حبس نشان میدهد و درنهایت منجر به ضمان معاوضی و یا تعدیل قرارداد میشود و در آخرین مرحله یعنی انحلال عقد این نظریه بهصورت قاعده تلف مبیع قبل از قبض، خیار غبن و خیار عیب نمود پیدا میکند.
Machine summary:
با پژوهشي در باب معاوضات و با توجه به اينكه عوض و معوض به عنوان دو ركن اصلي مطرح هستند و اينكه عقود جنبه دفع ضرر و جلب منفعت دارند و انسان طبعاً به سود خود مي انديشد، دريافته ميشود كه احكام دين اسلام در باب معاملات دراين باره دقت عمل ويژه اى را جهت معين بودن عوضين نموده و از سوى ديگر در جريان دادوستد و پس ازآن نيز براى تحويل دادن كالا ازنظر زمان و مكان سختگيرىهاى دقيقي نشان داده و راه گريز از ضرر زدن به ديگرى و عدم ورود ضرر به خود را به تبع آن بر طرفين معاوضه بسته است.
اين نظريه ارتباط بين عوض و معوض را در عقود معاوضي تبيين مي نمايد با اين بيان كه در اين عقود بين تعهدات دو طرف حالت تقابل وجود دارد يعني تعهد هر يك از طرفين در مقابل تعهد ديگرى است و اين ارتباط و عوض و معوض دین انگيزهى اصلي متعهد را از پذيرفتن تعهد خويش تشكيل مي دهد و در اثر اين عوض و معوض دین هر جزئي از عوضين در مقابل عوض ديگر قرار مي گيرد مثلاً در عقد بيع خريدار و فروشنده دو مال را باهم مبادله مي كنند و به هر دو مال به ديدهى موضوع اصلي عقد مي نگرند و تمليك آنها را پيوسته به هم و به عنوان موجودى مركب بنيان مي نهند و اين عوض و معوض دین در اراده مشترك سبب ميشود كه هركدام علت ديگرى شود چندان كه اگر يكي از اين دو تعهد به دليلي از بين رود تعهد متقابل و پيوسته بدان نيز خودبه خود منحل ميشود.