Abstract:
داستان رستم و اسفندیار به مثابۀ یکی از فراگیرترین و پرمایه ترین داستانهای حماسی ایران، تا کنون موضوع پژوهشهای متعدّدی قرار گرفته است و از دیدگاههای گوناگون، بررسی و تفسیر شده است. هر یک از این پژوهشها، به سهم خود پرتوهایی بر این داستان افکنده اند و گاه همزمان با آن، ابعاد و زوایایی از فرهنگ و تاریخ ایران را هم روشن نموده اند. پژوهش حاضر نیز که پژوهشی توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر روش تحقیق تاریخی است می کوشد تا از زاویه ای دیگر و با نگاهی متفاوت، داستان رستم و اسفندیار را بازخوانی کند و این فرضیه را به آزمون بگذارد که این داستان حماسی، میوه و محصول تحلیل و تفکّر مورّخ اندیشمند ایرانی از پدیده ای است که بارها در تاریخ ایران و سایر کشورها روی داده است؛ این پدیدۀ تاریخی، تقابل همیشگی میان قدرت مرکزی و قدرتهای محلّی است که سدهها پس از پیدایش و رواج داستان رستم و اسفندیار در ایران، ابن خلدون آن را در قالب نظریۀ معروف خود دربارۀ چگونگی ظهور و سقوط دولت ها، تنظیم و بیان نموده است. نتیجۀ پژوهش، ضمن تایید فرضیۀ فوق و ارائه فهمی نو از داستان رستم و اسفندیار، همچنین پرتوی است بر ویژگی های تاریخ نگری و تاریخ نگاری ایرانیان در روزگار باستان.
The story of Rostam and Esfandiyar, as one of the common and rich
epics in Iran, has been the subject of wide research studied and interpreted
from various perspectives. Each research work, for its part, has shed light
on this story to clarify some aspects of the Iranian culture and history. The
present study is a descriptive-analytical type based on the historical
research method. It tries to re-read the story of Rostam and Esfandiyar from
another perspective and to test the hypothesis that this epic is the product
of the analysis of the wise Iranian historians of a phenomenon that has
occurred many times in the history of Iran and other countries. This
historical phenomenon expresses a constant conflict between the central
power and local powers. Centuries after the emergence and spread of the
story of Rostam and Esfandiyar in Iran, Ibn Khaldun formulated it as a
famous theory of how states rose and fell. Confirming this theory and
presenting a new understanding of the story of Rostam and Esfandiyar, this
research sheds light on the characteristics of the historiography and
historical perspective of ancient Iranians.
Machine summary:
پژوهش حاضر نیز که پژوهشی توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر روش تحقیق تاریخی است میکوشد تا از زاویه ای دیگر و با نگاهی متفاوت ، داستان رستم و اسفندیار را بازخوانی کند و این فرضیه را به آزمون بگذارد که این داستان حماسی، میوه و محصولِ تحلیل و تفکّر مورّخِ اندیشمند ایرانی از پدیده ای اســت که بارها در تاریخ ایران و ســایر کشــورها روی داده اســت ؛ این پدیدة تاریخی، تقابل همیشـگی میان قدرت مرکزی و قدرت های محلّی اسـت که سـده ها پس از پیدایش و رواج داستان رستم و اسـفندیار در ایران ، ابن خلدون آن را در قالب نظریۀ معروف خود دربارة چگونگی ظهور و سـقوط دولت ها، تنظیم و بیان نموده اســت .
پژوهش حاضر هم گرچه در اصل از جنس همین پژوهش هاست ، امّا در نظر دارد تا از زاویه ای دیگر و با نگاهی متفاوت ، باز داستان رستم و اسفندیار را به بحث بگذارد و در واقع ، این فرضیه را تحت آزمون قرار دهد که روایت حماسی نبرد رستم و اسفندیار، میوه و محصولِ توصیف و تحلیل مورّخِ متفکّر ایرانی از پدیده ای است که بارها در تاریخ ایران و نیز سایر کشورها روی داده است و این پدیدة تاریخی، تقابل میان قدرت مرکزی و قدرت - های محّی است که سده ها پس از پیدایش و رواج داستان رستم و اسفندیار، ابن خلدون -اندیشمند برجستۀ مسلمان در سدة هشتم هجری- نیز ضمن ارائه فرضیۀ خود دربارة مراحل پنجگانۀ ظهور تا سقوط دولت ها، آن را در قالبی نو و اصطلاحاً علمی سامان داد.