Abstract:
تعهد مالیاتی به معنای بدهی صاحب درآمد به پرداخت مالیات متعلقه، دارای مبانی، نهادها و احکام حقوقی ویژهای نسبت به سایر تعهدات است و با توجه به مبنای قانونی تعهد مالیاتی و ویژگیهای این تعهد، بسیاری از احکام و مفاهیم نظریة عمومی تعهد، در مورد تعهد مالیاتی اعمال نمیشود. با این حال اصول بنیادین حقوقی مانند نظم عمومی، حقوق و آزادیهای بنیادین فردی و عدالت حقوقی و آثار آنها که ریشه در عناصر اساسی و عام نظام حقوقی و ضرورت یکپارچگی آن دارد، بهدلیل حاکمیت مطلق و عام آنها، در مورد تعهد مالیاتی نیز کاربرد دارد. این مقاله در پی تحلیل این مسئله است که تعهد مالیاتی چه ویژگیها و جایگاهی در چارچوب نظام حقوقی دارد. روش پژوهش، تحلیلی براساس مبانی علمی، قوانین و مقررات و مطالعات حقوق تطبیقی است.
The duty to pay tax, as a debt of an income earner to the state, has special bases, institutions and rules compared with the other obligations. Considering the legal basis of tax obligation and its characteristics, many rules and concepts of the general theory of obligations do not apply to tax obligation. However, the basic legal principles such as public order, fundamental freedoms, legal justice which stem from basic and common elements of the legal system, apply to tax obligation as well. The purpose of this paper is to analyze the place and characteristics of tax obligation in the framework of the general theory of obligations. The method of research is analytical and is based on laws and regulations, and comparative studies.
Machine summary:
با توجه به اين ويژگيهاي اساسي ، پرسش هاي مطـرح در ايـن پـژوهش اين است که آيا تعهد مالياتي داراي نظام حقوقي خاص خـود اسـت يـا مشـمول نظـام عمـومي حقوق تعهدات ؟ ضرورت تحليل اين مسئله ارزش نظري صرف ندارد، بلکه موجد پرسش هايي بـا آثار عملي متعدد است ؛ از جمله اينکه آيا سازمان امور مالياتي ميتوانـد بـراي اثبـات ، مطالبـه و وصول تعهد مالياتي ، از امکانات عمومي حقوق تعهدات در ساير قوانين مثل قانون مدني استفاده کند يا اينکه به سبب استقلال تعهد مالياتي از نظريـۀ عمـومي تعهـدات ، چنـين امکـاني فـراهم نيست .
آيا سازمان امور مالياتي ميتواند علاوه بر نهادهاي حقوقي ويژة تضمين تعهـد ماليـاتي از جمله بطلان انتقال مال به قصد فرار از پرداخت ماليات يا جرائم تأخير در پرداخـت ماليـات يـا دستگاه وصول بدهي مالياتي ، از نهادهاي متناظر در نظريـۀ عمـومي تعهـدات مـثلا مـادة ٢١٨ قانون مدني در مورد معامله به قصد فرار از دين يا مادة ٥٢٢ قانون آيين دادرسي مدني در مورد خسارت تأخير تأديه يا قانون اجراي احکام مدني در مورد وصول بدهي مالياتي استفاده کند؟ آيا مفاهيم ناظر بر دگرگوني تعهد در نظريۀ عمومي تعهدات مانند ابراء، ضمانت ، تهـاتر و انتقـال در مورد تعهد مالياتي نيز اعمال شدني است ؟ هدف اين مقاله تحليل جايگاه تعهد مالياتي در نظام حقوقي تعهدات ، از طريق تبيين مبـاني و ويژگيهاي آن است .