Abstract:
هدف این نوشتار آن است که با تأکید بر اصل «نامتناهی بودن حقیقت وجود»، نوعی «وحدت اتصالی» را در ساحت هستی به اثبات برساند. وحدتی که در پرتو آن «انفصال»، «تباین»، «مرزبندی» و «مرتبهبندی» حقیقی در ساحت هستی نفی گردد. اثبات این هدف طبق «وحدت شخصی وجود» و وقوع تشکیک در مظاهر حقیقت وجود، چندان دشوار نیست؛ لکن اثبات آن طبق «وحدت تشکیکی وجود» و وقوع تشکیک در مراتب حقیقت وجود، از جهاتی نظیر «مقید شدن واجبتعالی»، «انفصال میان مراتب حقیقت وجود» و «مصداق وجود بودن کثرات» مورد مناقشه قرار گرفته است؛ به نحوی که عدهای نسبت میان «تشکیک در مراتب» و «تشکیک در مظاهر» را تباین دانستهاند. لکن عمدۀ این مناقشات ناشی از غفلت در هستیشناسی «مرتبه»، خلط میان «اعتبارات وجود» و مهمتر از همه اعتقاد به عدم امکان اثبات «نامتناهی بودن حقیقت وجود» طبق «وحدت تشکیکی مراتبی» است. برایناساس نگارنده معتقد است که با اثبات «نامتناهی بودن حقیقت وجود» در «وحدت تشکیکی مراتبی» میتوان «وحدت اتصالی» وجود و عدم مباینت «تشکیک در مراتب» با «تشکیک در مظاهر» را نتیجه گرفت.
The present research is set out to prove a sense of contiguous unity in domain of ontology through punctuating the principle of "Infinity of Existence Truth." A sense of unity (Monism) in which, discontinuity, contradiction, delimitation and conditionality are to be left aside. Affirming the mentioned end is not much laborious based on Particular Unity of Existence and Contingency of Gradation in Manifestations of Existence Truth, but its proof according to Graded Unity of Existence and contingency of Gradation in the circumstances of Existence Truth , the obligatory binding of Self Existent , the separation between the circumstances of Existence and taking diversity as unity has been disputed in a such way that some have considered the relations between Gradation in Manifestations and Gradation in Circumstances as contradiction. The most of disputations lie within inadvertence on ontology of circumstances, mixing contingents of existence, and more importantly belief in impossibility of proving Infinity of Existence Truth based on Circumstantial Graded Unity. Owing to this, the researcher holds that affirming Infinity of Existence Truth in Circumstantial Graded Unity can lead to Contiguous Unity of Existence on the one side and the consistency between Gradation in Circumstances and Gradation in Manifestations on the other side.
Machine summary:
در تقرير دوم ، وجود، حقيقت واحد شخصي است که تشکيک نه در مراتب آن ، بلکه در «ظهورات » آن است (فناري ، ٢٠١٠م ، ص ٢١٧)؛ لذا در ابتدا به نظر مي رسد، «تشکيک در مراتب » با «تشکيک در مظاهر» مباين است ؛ لکن با نگاهي دقيق تر اين مباينت ، محل تأمل است ؛ زيرا «تشکيک در مظاهر» ثمرة «نامتناهي بودن حقيقت وجود» است که نوعي «وحدت اتصالي » را در ساحت هستي به دنبال دارد، وحدتي که «انفصال »، «مرزبندي » و «مرتبه بندي » حقيقي را در هستي نفي مي کند؛ لذا اگر «نامتناهي بودن حقيقت وجود» و «وحدت اتصالي » مذکور در «تشکيک در مراتب » نيز اثبات شود، همانگونه که برخي تصريح نموده اند، مباينتي ميان «تشکيک در مراتب » با «تشکيک در مظاهر» نيست (صدرالدين شيرازي ، ١٩٨١م ، ج ١، ص ٧١؛ طباطبايي ، ١٤١٧ق ، ص ١٦٩؛ مطهري ، ١٣٨٤ش ، ج ٩، صص ١٩١و٤٧٤).
نگارنده معتقد است اثبات «نامتناهي بودن حقيقت وجود» در «تشکيک در مراتب » در پرتو ارائۀ تبيين صحيح از «وحدت تشکيکي مراتبي وجود» و هستي شناسي «مرتبه » امکان پذير است و در نتيجه اشکالاتي نظير «تقيد واجب تعالي »، «انفصال مراتب حقيقت وجود» و «مصداق وجود بودن کثرات » که سبب حکم به مباينت «تشکيک در مراتب » با «تشکيک در مظاهر» است ، قابل پاسخ مي باشد و مباينتي بين اين دو نيست و لذا مي توان ميان دو تفسير فلسفي و عرفاني از تشکيک ، يگانگي و وحدت برقرار نمود، وحدتي که در نهايت به ايجاد نوعي سازش ميان «وحدت تشکيکي وجود» و «وحدت شخصي وجود» مي انجامد.