Abstract:
تحلیل گفتمان انتقادی یکی از نظریههای کارآمد برای تحلیل لایههای پنهان زبان و گفتمان است. براساس این نظریه، یکی از مؤلفههای اصلی برای بیان اهداف و اغراض گفتمانی، قدرت است. نورمن فرکلاف، نظریهپرداز مشهور حوزۀ تحلیل گفتمان انتقادی بر آن است که قدرت در روابط اجتماعی و به تبع آن گفتمان بسیار تأثیرگذار است. در این پژوهش کوشش شد با کاربست الگوی سه بعدی فرکلاف، مؤلفۀ قدرت در منظومۀ خسرو و شیرین نظامی تحلیل و نمودهای زبانی آن از این منظر تبیین شود. فرضیۀ اصلی پژوهش این بود که نظامی در خسرو و شیرین، گفتمانی در خور قدرت و جایگاه اجتماعی هر یک از شخصیتهای منظومه ساخته و پرداخته است. با تحلیل منظومۀ خسرو و شیرین در سه سطح الگوی فرکلاف، روشن شد که کاربرد متفاوت الفاظ، استفاده از وجههای مختلف زبانی و دستوری، تفاوت شیوههای اقناعی، دیدگاه متفاوت شخصیتهای داستان نسبت به یکدیگر و صراحت و پوشیدگی در گفتار مستقیماً به تفاوت نقش قدرت نابرابر در منظومۀ خسرو و شیرین نظامی بستگی دارد.
Critical discourse analysis is one of the effective theories for analyzing the hidden layers of language and discourse. One of the main components for expressing the discourse goals is power. A famous theorist in the field of critical discourse analysis is Norman Fairclough who believes that power has an effect on social relations and discourse. In this research, an attempt has been made to explain the power in Khosrow and Shirin systems using a three-dimensional model of Fairclough. The main hypothesis of this research was that Nezami in Khosrow and Shirin has created a discourse appropriate to the power and social status of each character. Analyzing the poems of Khosrow and Shirin, it became clear that the different uses of words, the use of linguistic and grammatical aspects, the differences in persuasive methods, the different views of the characters in the story, and the ambiguity in speech depend on the difference in unequal power in the poems of Khosrow and Shirin.
Machine summary:
فرضيۀ اصلي پژوهش اين بود که نظامي در خسرو و شيرين ، گفتماني در خور قدرت و جايگاه اجتماعي هر يک از شخصيت هاي منظومه ساخته و پرداخته است .
با تحليل منظومۀ خسرو و شيرين در سه سطح الگوي فرکلاف ، روشن شد که کاربرد متفاوت الفاظ ، استفاده از وجه هاي مختلف زباني و دستوري، تفاوت شيوه هاي اقناعي، ديدگاه متفاوت شخصيت هاي داستان نسبت به يکديگر و صراحت و پوشيدگي در گفتار مستقيماً به تفاوت نقش قدرت نابرابر در منظومۀ خسرو و شيرين نظامي بستگي دارد.
در اين پژوهش کوشش شده است تا با به کارگيري مدل سه بعدي فرکلاف در تحليل انتقادي گفتمان رابطۀ قدرت در منظومۀ خسرو وشيرين بررسي و کاربردهاي زباني آن از اين منظر تبيين شود.
در مرحلۀ بعد منظومۀ خسرو و شيرين نظامي با توجه به روش تحليلي متناسب با مباحث تحليل گفتمان و اصليترين مؤلفه ؛ يعني قدرت و براساس سه سطح توصيف ، تفسير و تبيين بررسي شد.
در منظومۀ خسرو و شيرين ، خسرو پادشاه است و در رأس قدرت قرار دارد، نظر همۀ اشخاص داستان نسبت به او مثبت است و عباراتي که در وصف او چه از زبان نظامي و يا اشخاص ديگر چون شاپور بيان ميشود همه بار معنايي مثبتي را القا ميکنند.
براساس دستاوردهاي اين پژوهش روشن ميشود نظامي به عنوان آفرينندة اين اثر مؤلفۀ قدرت را در گفتمان منظومۀ خسرو و شيرين در نظر داشته و معيارهاي متناسب با آن را در آفرينش شخصيت هاي داستان رعايت کرده است .