Abstract:
اعتبار تجاری یکی از عناصر مهم تامین مالی کوتاه مدت برای شرکتها میباشد. با فراهم آوردن اعتبار تجاری، شرکتهای فروشنده خود را در معرض خطر قرار میدهند، زیرا این احتمال وجود دارد که خریدار از منابع به درستی استفاده نکند. همچنین، افزایش رقابت در بازارهای داخلی و جهانی شرکتها را ملزم کرده تا رفتار هزینههای خود را بهتر بشناسند. از این رو، در این پژوهش، تاثیر تعدیل کنندگی مسائل نمایندگی بر رابطه بین اعتبار تجاری و چسبندگی هزینهها در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. برای این منظور اطلاعات صورتهای مالی 167 شرکت در دوره زمانی 1389 الی 1398 گردآوری شده است. این پژوهش جزء پژوهشهای کمی و روش پژوهش از نوع همبستگی بوده و تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از دادههای ترکیبی به کار رفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که با استفاده از هر سه معیار اعتبار تجاری، بین اعتبار تجاری و چسبندگی هزینهها رابطه معناداری وجود ندارد. افزون بر این، نتایج نشان میدهد که از بین شاخصهای مسائل نمایندگی، تاثیر مخارج سرمایهای بر رابطه بین معیار سوم اعتبار تجاری (نسبت حسابهای پرداختنی بر خرید) و چسبندگی هزینهها تایید میشود. اما شواهد لازم دال بر تاثیر نسبت تحصیل سهام بر رابطه بین معیار اول اعتبار تجاری (نسبت حسابهای پرداختنی بر بهای تمام شده کالای فروش رفته) و معیار دوم اعتبار تجاری (نسبت حسابهای پرداختنی تقسیم بر فروش) و چسبندگی هزینهها یافت نشد.
Trade credit is an important element of short-term financing for companies. By providing trade credit, companies are putting themselves at risk because it is likely that the buyer will not use the resources properly. Also, increasing competition in domestic and global markets has required companies to better identify their cost behaviour. Therefore, in this study, the moderating effect of agency problem on the relationship between trade credit and cost stickiness on the Listed Firms in Tehran Stock Exchange has been investigated. For this purpose, the financial statements of 167 companies in the period 2010 to 2019have been collected. This research is a quantitative research and the research method is correlational and multiple regression analysis with combined data was used to test the hypotheses. The results show that using all three criteria of trade credit, there is no significant relationship between trade credit and cost stickiness. In addition, the results show that among the indicators of agency problem, the effect of capital expenditures on the relationship between the third criterion of trade credit (ratio of accounts payable to purchases) and cost stickiness is confirmed.However, no evidence was found for the effect of acquisition ratio on the relationship between the first criterion of trade credit (ratio of accounts payable to cost of goods sold) and the second criterion of trade credit (ratio of accounts payable divided by sales) and cost stickiness.
Machine summary:
از اين رو، در اين پژوهش ، تاثير تعديل کنندگي مسائل نمايندگي بر رابطه بين اعتبار تجاري و چسبندگي هزينه ها در شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسي شده است .
افزون بر اين ، نتايج نشان ميدهد که از بين شاخص هاي مسائل نمايندگي، تاثير مخارج سرمايه اي بر رابطه بين معيار سوم اعتبار تجاري (نسبت حسابهاي پرداختني بر خريد) و چسبندگي هزينه ها تأييد ميشود.
با فراهم آوردن اعتبار تجاري، شرکت هاي فروشنده خود را در معرض خطر قرار ميدهند، زيرا اين احتمال وجود دارد که خريدار از منابع به درستي استفاده نکند، به عنوان مثال ، سرمايه گذاري زيادي در هزينه هاي غير مولد٤از جمله بهاي تمام شده کالاي فروش رفته و هزينه هاي فروش ، اداري و عمومي انجام دهد که نتيجه آن افزايش ريسک عدم پرداخت خواهد بود.
اگر چه رفتار سنتي هزينه ها، تمام هزينه ها را با توجه به حجم فروش يا ساير محرکهاي هزينه ، به عنوان ثابت يا متغير شناسايي ميکند (اندرسون و همکاران ، ٢٠٠٣؛ بنکر و بايزالو،٥ ٢٠١٤)، اما به بيان نورين ٦(١٩٩١)، رابطه بين هزينه و محرک هزينه بسيار 1 Agostino and Trivieri 2 Hirshleifer et al 3 Aktas et al 4 Zhang et al 5 Banker and Byzalov 6 Noreen 129 پيچيده است .
اين بايد براي شرکت هاي داراي مسائل نمايندگي زياد، به صورت چسبندگي هزينه کم منعکس شود که نمودي از نقش نظارتي اعتبار تجاري بر رفتار هزينه است (کاستا و حبيب ، ٢٠٢٠).