Abstract:
شهید آیتالله بهشتی، متفکر و فیلسوف معاصر، در انسانشناسی خود، انسان را موجودی متحرک و «شدنی» مستمر معرفی کرده است که میتواند در مسیر رشد قرار بگیرد و راه کمال را بپیماید. درمورد منشأ حرکت و شدن در هستیشناسی، نظریات مختلفی وجود دارد که یکی از برجستهترین آنها را میتوان نظریه دیالکتیک هگل دانست. در مقابل، اندیشمندان اسلامی این نظریه را رد کردهاند و شهید بهشتی نیز قانون تضاد، جاذبه و التیام را اختیار کرده است. بر اساس مفاد این نظریه، انسان در مواجهه با تضاد و گرایش به یکی از اطراف تضاد ساخته میشود و این ساخته شدن مستمر همان حرکت و «شدن» در نگاه بهشتی است. این قانون در انسانشناسی او نمودی آشکار دارد و از انسانشناسی در نظامات اجتماعی انسان، نظیر نظام سیاسی، حقوقی و تربیتی نشئت میگیرد. در این پژوهش، به روش توصیفی ـ تحلیلی ضمن تبیین و نقد نظریه دیالکتیک هگل، به دیدگاه شهید بهشتی درمورد عامل حرکت در متافیزیک پرداختهایم و از آن در تبیین «شدنِ انسان» سود جستهایم و به ثمراتش در اندیشههای تربیتی و سیاسی شهید بهشتی اشاره کردهایم.
Martyr Ayatollah Beheshti, a contemporary thinker and philosopher, in his anthropology, has introduced the human being as a moving and continuously “becoming” being that can be on the course of growth and follow the path of perfection. There are various theories on the origin of motion and becoming in ontology, and Hegel’s dialectic theory can be considered as one of the most prominent theory. . On the other hand, Islamic thinkers have refuted this theory, and Martyr Beheshti has adopted the law of contradiction, attraction and healing. According to this theory, man evolves when he faces contradiction and tends towards one of the contradictions, and this continuous evolution is the very motion and ‘becoming’ in the eyes of Beheshti. This law has a clear manifestation in his anthropology, and originates from anthropology in human social systems, such as political, legal and educational systems. In the present study, through the descriptive-analytical method, while explaining and criticizing Hegel’s dialectic theory, we have discussed Ayatollah Beheshti’s viewpoint about the agent of motion in metaphysics, we have made use of this viewpoint in explaining the ‘becoming of a human being’, and we have pointed out its effects in Beheshti’s educational and political thoughts.
Machine summary:
٣. ٦ نقش «تضاد و جاذبه » در «شدن انسان » 1 (بررسي انتقادي ديالکتيک هگل و تبيين ديدگاه شهيد بهشتي ) ٢ محمدمهدي رفيعي چکيده شهيد آيت الله بهشتي، متفکر و فيلسوف معاصر، در انسان شناسي خود، انسان را موجودي متحرک و «شدني» مستمر معرفي کرده است که مي تواند در مسير رشد قرار بگيرد و راه کمال را بپيمايد.
نقش «تضاد و جاذبه » در «شدن انسان » (بررسي انتقادي ديالکتيک هگل و تبيين ديدگاه شهيد بهشتي )٣١ بنابراين ميتوان ديالکتيک هگل را بر سه رکن استوار دانست : همه چيز اعم از فکر و ماده در حال تغيير و تحول و حرکت است ؛ ريشه حرکت ها و جنبش ها تضاد و ناسازگاري است که در اشيا مستقر است ؛ حرکت تحولي و تکاملي اشيا براساس عبور از ضدي به ضد ديگر و سپس سازش و ترکيب و وحدت دو ضد در مرحلۀ عالي تر است (مطهري، ۱۳۷۴: ۶۹/٤-۷۰).
اين تضاد در بسائط و مرکبات اوليه (مانند عناصر اوليه يا اجسام معدني) تضاد خارجي است ؛ يعني عامل هاي متضادي از خارج صورت ماده را زايل کرده ، ماده را آماده حرکت به سمت صورت جديد ميکنند، اما در مرکبات عاليه که خود از سلسله مرکبات ساده تر به وجود آمده اند، نظير حيوانات و انسان ها، علاوه بر تضادهاي خارجي يک سلسله تضادهاي دروني و داخلي نيز در تغيير و زوال حالت ها و صورت هاي موجود مؤثر است (مطهري، ۱۳۷۴: ۸۵/٤).