Abstract:
زبان جنسیّت یکی از مباحث مهمّ جامعهشناسی زبان است. بسیاری از زبانشناسان و جامعهشناسان بر این باورند که میان گفتار زنان و مردان تفاوتهایی وجود دارد. یکی از مقولههای ادبی که بیشترین تاثیرپذیری را از عناصر زبان و جنسیت دریافت میکند، ادبیّات داستانی است.
در پژوهش حاضر تفاوتهای زبانی شخصیّتهای مرد و زن، در رمانهای شوهر آهوخانم و سووشون (دهۀ 40) و نیمۀ غایب و بامداد خمار (دهه 70) با در نظر گرفتن مولّفههای: رنگ واژه، دشواژه، سوگندواژه، تشدیدکننده، تعدیلکننده، ضربالمثل، زبان مودّبانه، پرسشهای ضمیمهای، جملات ناتمام و عذرخواهیها بررسی شده است. رمانها از دهههای متفاوت انتخاب شده، تا علاوهبر تحلیل تفاوتهای زبانی، به مقایسۀ نوع گفتار شخصیّتها در دو دهۀ متفاوت پرداخته شود. تا بتوان به این پرسش پاسخ داد که «آیا میتوان تفاوتی در زبان جنسیّت در رمانهای دهۀ 40 نسبت به رمانهای دهۀ 70 پیدا کرد؟» پژوهش بهصورت آماری و تحلیلی صورت گرفته است. ابتدا مولّفهها از رمانها استخراج شده، سپس با گرفتن آمار و بسامد و با رسم نمودار و جدول به تحلیل آنها پرداخته شده است.
یافتههای پژوهش حاکی از آن است که شباهتهایی بین زبان جنسیّت رمانهای یک دهه و تفاوتهایی بین رمانهای دو دهه دیده میشود. دو تفاوت اساسی در رمانهای دو دهه در بهکار بردن دشواژهها و سوگندواژههاست.
Gender is one of the most important topics in the sociology of language. Many linguists and sociologists do not believe that there are differences between the speech of women and men. One of the literary categories that receives the most influence from the linguistic elements of gender is fiction literature. In this research, the linguistic differences of the male and female characters , in the novels of Shovhar Ahookhonum and Soushon (1940s) and Nimeh Ghayeb in Bammad Khomar (1970s) are considered by the following elements: color words, swear words, intensifiers, modifiers, proverbs, polite language, supplementary questions, unfinished sentences, and apologies. The novels of different eras were selected, in addition to the analysis of linguistic differences, the speech type of the characters in different genres will be compared. In order to answer the question, "Can you find a difference in the language of sexuality in the novels of the 1940s compared to the novels of the 70s?" First, the components were extracted from the novels, then they were analyzed by taking statistics and frequency and drawing a table. The findings of the research show that there are similarities between the gender of novels of one decade and differences between novels of twenty. The two basic differences in the novels used are swear words.
Machine summary:
در رمان نيمۀ غايب ، نويسنده توجه ويژه اي در به کار بردن رنگ واژه ها در توصيفات خود دارد و بر خلاف نظر زبان شناسان در اين داستان ، شخصيت هاي مرد داستان بيشتر از شخصيت هاي زن از رنگ واژه ها استفاده کرده اند.
در رمان شوهر آهوخانم ، برخلاف نظر زبان شناسان ، زنان بيشتر از مردان از دشواژه هاي رکيک و غيررکيک استفاده کرده اند که ميتوان علت آن را در داستان جستجو کرد.
در سووشون ١٧١بار از تشديدکننده ها استفاده شده که مردان ٩٧ بار معادل ٥٦/٤٧ درصد و زنان ٧٤ بار معادل ٤٣/٢٧ درصد استفاده کرده اند که با نظر زبان شناسان مبني بر اينکه تشديدکننده ها در رمان هاي زن نگاشته در شخصيت هاي زن بيشتر به کار ميرود منطبق نيست .
در رمان شوهر آهوخانم ، ٤٨/٩٣ درصد از تعديل کننده ها را مردان و ٥١/٠٦ درصد را زنان به کار برده اند که منطبق با نظر زبان شناسان است .
در سووشون ، شخصيت هاي زن بيشتر از مردها از تعديل کننده ها استفاده کرده اند که منطبق با نظر زبان شناسان است .
در بامداد خمار ٩٦ بار از جملات مؤدبانه استفاده شده است که ٣٨/٥٤ درصد را آقايان و ٦١/٤٥ درصد را خانم ها به کار برده اند که کاملا با نظر زبان شناسان مطابقت دارد.
در سووشون ، ٩ بار از عذرخواهي استفاده شده که ٦٦/٦٦ درصد آن را مردان و ٣٣/٣٣ درصد را زنان به کار برده اند که مغاير با نظر زبان شناسان است .