Abstract:
علامه طباطبایی در توجیه مباحث معرفتی گرهخورده به تجرد، از جمله توجیه تجرد ادراکهای حسی و توجیه سریان علم در جهان ماده و چگونگی معلوم واقعشدن امور مادی، ثبات تغیر را پیشمیکشد و در استدلال خود میگوید تغیر در تغیر خود ثابت است. هدف اصلی این نوشتار آن است که بکوشد بهگونهای جامع به بررسی انتقادی همین تعبیر پارادوکسیکال ثبات تغیر و نسبت آن با تجرد ادراک بپردازد. ما در این مقاله بیشتر به نقدها و اشکالهای خاص خود بر ثبات تغیر خواهیم پرداخت: تفاوت معنای تجرد با معنای ثبات در امور مادی ثابت؛ مجرد شدن سکون؛ مجرد شدن کل جهان مادی؛ از میان رفتن یکپارچگی و اتصال در یک ثبات واحد؛ خلط همیشهبودن حرکت/تغیر با حرکت/تغیر همیشگی؛ مثال نقضی در مورد نیاز به تجرد در ادراک و صور ذهنی؛ و در نهایت مشکل تسلسل. و از آنجا که برخی از معاصران نیز تعبیر پارادوکسیکال ثبات تغیر را ناخوشآیند یافتهاند، به نقدها و بررسیهای آنها نیز اشارة کوتاهی خواهیم داشت.
Allamah Tabatabayi, in his justification of the epistemic discussions tied to non–materiality, in particular non–materiality of the perception and the fact that the material things are subject to knowledge and understanding, proposes constancy of change and states that change in its own changing is constant. The present paper is an attempt to provide a comprehensive critical study of the paradoxical nature of “constancy of the change” and its relation to non–materiality of knowledge. First and foremost, we focus on our specific criticisms levelled against constancy of change: the difference between the meaning of non–materiality and the meaning of constancy in constant material things, non–materiality of immobility, non–materiality of all of the material things, the problem of losing continuity in a specific constant, the confusion of permanency of motion/change with permanent motion/change, a counterexample refuting the necessity of non–materiality in knowledge and mental images, and, ultimately, the issue of infinite regress. And since some of the contemporaries too have found the paradoxical nature of constancy of change undesirable, we will have a short discussion on their criticisms and evaluations as well.
Machine summary:
در اين مورد، يعني در مورد پيشينۀ پژوهش ، آثاري که پيرامون پارادوکس ثبات تغير سخن گفته اند عبارت اند از: - محيطي اردکان (١٣٩٣)؛ «بررسي تبيين علامه طباطبايي از شعور همگاني موجودات در تفسير الميزان »؛ - محيطي اردکان (١٣٩٦)؛ «بررسي تبيين سريان ادراک در هستي با توجه به حيثيت تجردي ماديات در حکمت متعاليه »؛ - پاشايي و کياشمشکي (١٣٩٥)؛ «شناخت حضوري در ماديات از منظر حکمت متعاليه »؛ - جوارشکيان (١٣٧٩)؛ «نظري انتقادي بر راه حل معضل ربط ثابت و متغير در نظريۀ حرکت جوهري »؛ - فنايي اشکوري (١٣٨٨)؛ علم حضوري (بخشي از کتاب : صص ١١٧–١١٥)؛ - کمالي (١٤٠٠)؛ «رهيافتي نو در حل معضل ربط ثابت به متغير».
١. گزارش نسبت تجرد ادراک با ثبات تغير تجرد ادراکهاي حسي و نسبت آن با ثبات تغير علامه طباطبايي در کتاب نهايـة الحکمـة براي توجيه تجرد ادراکهاي حسي اين گونه استدلال ميکند که تغير در تغير خود ثابت است و همين نوع ثبات به تنهايي ميتواند تجرد ادراکهاي جزئي متغير حسي را تضمين کند: ينقسم العلم الحصولي إلي کلي و جزئي بمعني آخر فالکلي هو العلم الذي لا يتغير بتغير المعلوم الخارجي ...
عشاقي نيز اين توضيح کوتاه را در مورد ثبات تغير دارد که گويا حيث ثبات امور متغير بيش تر همان رويۀ فراتر جهان مادي است و به سوي جهان مجردات کشيده شده است : أنّ لوجود التغّير وجها من الثبات لأنّ التغّير ثابت في تغّيره ، و ثباته و تغّيره و إن کانا مّتحدين بحسب الوجود لکن الغلبـة لوجهه المتغّير في النشأٔە المادّّيـة و لوجهه الثابت في نشأة المجرّدات ، و النفس عند الإستعداد لإدراک الحرکـة يحضر عندها وجود الحرکـة بوجهه الثابت لا بوجهه المتغّير(عشاقي، ص ٢٢٧).