Abstract:
مالیاتها بخش عمدهای از درآمدهای هر دولتی را تشکیل داده و یک منبع پایدار درآمدی را فراهم میکنند. در سالهای اخیر تمرکز اصلی برنامه اصلاح نظام مالیاتی، تقریباً در همه کشورهای جهان، به مالیات بر ارزش افزوده معطوف شده است. اما یک مشکل بزرگ در اجرای موثر مالیات بر ارزش افزوده، که یک پایه مالیاتی نوپا در کشورهاست، پدیده فرار از پرداخت مالیات است. لذا یکی از اساسیترین گامها در پیشگیری از فرار مالیاتی در حوزه مالیات بر ارزش افزوده، شناخت دقیق تعاملات مالیاتی بین مودیان و سازمان مالیاتی بر اساس متغیرها و قوانین موجود است. از این رو در این پژوهش، برای نخستین بار پدیده فرار مالیاتی در حوزه مالیات بر ارزش افزوده با استفاده از ابزار نظریه بازیها و بر مبنای مدل کورچن در حوزه مالیات بر درآمد، مدلسازی شده و بر اساس تعاملات بین مودیان و سازمان مالیاتی تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج بدست آمده با تحلیل ریاضی مدلهای توسعه یافته، حاکی از این است که با ادغام حسابرسی مالیات بر ارزش افزوده و حسابرسی مالیات بر درآمد، میزان فرار مالیاتی در حوزه مالیات بر ارزش افزوده کاهش خواهد یافت.
Taxes make up the bulk of any government revenue and provide a sustainable source of revenue. In recent years, the main focus of the tax reform program, in almost all countries of the world, has been on VAT. But a major problem in the effective implementation of VAT, which is a nascent tax base in countries, is the phenomenon of tax evasion. Therefore, one of the most basic steps in preventing tax evasion in the field of VAT is to accurately identify tax interactions between taxpayers and the tax organization based on existing variables and laws. Therefore, in this study, for the first time, the phenomenon of tax evasion in the field of VAT is modeled using the game theory tool and based on the Korchen model in the field of income tax, and is analyzed based on the interactions between taxpayers and the tax organization. The results obtained by mathematical analysis of the developed models indicate that with the integration of VAT audit and Income tax audit, the rate of tax evasion in the field of VAT will be reduced.
Machine summary:
لذا ايشان توصيه مي کنند دولت امکان ايجاد تباني بين مؤدي و مميزان مالياتي را از بين ببرد؛ زيرا اگر احتمال حسابرسي مجدد افزايش پيدا کند، در صورت کشف تقلب ، جريمه مؤدي و مميز غيرصادق افزايش خواهد ً يافت که اين جريمه نيز مي بايست تابعي از رشوه دريافتي و ماليات کتمان شده مؤدي باشد؛ و نتيجتا منجر به کاهش فرار مالياتي و تباني مي گردد ]١٣](٨٥ :٢٠٢٠ ,Navidi and Abdoly(.
به عنوان مثال درصورت تمکين مالياتي مؤدي و ابراز ميزان واقعي خريد و فروش انجام شده در يک دوره مالياتي ، و عدم انجام حسابرسي دولت ، پيامد و عايدي مؤدي و دولت به شرح زير خواهد بود: مدل اول فرار مالياتي : عدم ثبت نام و ارسال اظهارنامه در مدل اول، بازي فرار مالياتي با اين فرض مدلسازي مي شود که ۲ استراتژي پيش روي مؤدي مالياتي (که طي فراخوانهاي سازمان مالياتي ، مشمول ثبت نام در نظام مالياتي گرديده است ) وجود دارد.
با اين فرض عايدات دولت و مؤدي در بازي صورت گرفته به صورت زير تعريف مي شود: )به تصویرصفحه رجوع شود) همانطور که پيشتر عنوان شد، در صورتيکه سازمان مالياتي پس از انجام حسابرسي ، کشف نمايد که مؤدي خريد خود را بيش از واقع نشان داده است و از فاکتورهاي جعلي و يا تکراري براي بخشي از ماليات پرداختي استفاده نموده است ، اعتبار مالياتي فاکتورهاي مذکور را نمي پذيرد و جريمه اي در اين خصوص متوجه مؤدي نخواهد بود.