Abstract:
صنایع دستی در هر فرهنگی از شاخص های بنیادین احراز هویت و اعتبار معنوی و تاریخی ملت ها بوده و بررسی اهداف تولید آن در دورانی صنعت مدرن از ضرورتی قابل توجه برخوردار است . این پژوهش پیرامون دلایل جامعه شناختی تداوم صنایع دستی با تاکید بر مشاغل موجود در شهرستان مشهد انجام شده و روش انجام آن به شکل کیفی و مبتنی بر نظریه زمینه ای است. داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه های انفرادی نیمه ساختار یافته با هنرمندان و صنعتگران صنایع دستی گردآوری شده و به منظور اعتبار بخشی به نتایج حاصله هم بخشی از پژوهش به روش مشاهده مشارکتی انجام گردیده است . پس از پیمودن مراحل سه گانه کدگذاری مطابق الگوی پیشنهادی اشتراوس و کوربین ، پدیده مرکزی تحقیق با عنوان "پرداختن به فعالیت هنری در زمینه تولید صنایع دستی و تداوم آن " شناسایی و مدل پارادایمی متناظر با آن تدوین شد . این پدیده نشانگر ایده ها و مقاصد اجتماعی است که توجیه کننده انجام این حرفه سنتی در دوران معاصر است . نتایج این تحقیق نشان می دهد که داشتن ذائقه هنری ، عناصر محرک فعالیت هنری و تاثیر پذیری محیطی و معنوی مهمترین شرایط علی موثر بر پدیده مذکور بوده و پیامد اصلی را 3 مقوله تاثیر بر جامعه مخاطب ، کسب جایگاه اجتماعی و پیامدهای اجتماعی مرتبط با موضوع شکل می دهد که منجر به تداوم صنایع دستی در طبقه اجتماعی جدیدی به رغم افول آن در خاستگاه سنتی اش گردیده است .
Machine summary:
علاوه براين حوزة صنايع دستي و هنرهاي سنتي يکي از بخش هاي مهم اقتصادي و فرهنگي در ايران است که ابزاري درخور توجه براي صادرات کالا، اشتغال زايي، جذب توريسم و افزايش سطح توليد ملي به شمار مي رود، بنابراين در پژوهش حاضر، قصد داريم بررسي کنيم با وجود رويکردهاي مختلف در پرداختن به صنايع دستي در دوران معاصر و در ميان صنعتگران سنتي شهر مشهد، عوامل مؤثر بر تداوم فعاليت در حوزة صنايع دستي در بين اين صنعتگران کدام است ؟ مباني نظري صنايع دستي را ميتوان به عنوان بخشي از هنرهاي سنتي تعريف کرد.
اين محصولات ميتوانند کالاي (سرمايه اي) و مصرفي (کاربردي) هنري داراي جنبه هاي زيباييشناختي، خلاقانه و تزئيني داراي بار فرهنگي، سنتي و داراي جنبۀ نمادين ديني و اجتماعي باشد (سمپوزيم بين المللي يونسکو ITC -مانيل فيليپين سال ١٩٩٧) سازمان جهاني مالکيت معنوي (WIPO) هم در تعريف صنايع دستي ويژگيهاي عمومي آن را به شرح زير بيان ميکند: ـ به کارگيري ابزار ساده در ساخت آنها ـ عدم نياز به دانش فني پيچيده نسبت به ساير صنايع ـ ناهمانندي و عدم تشابه فرآورده هاي توليدي با يکديگر ـ ريشه گرفتن از فرهنگ ، اعتقاد، باورها، آداب و رسوم منطقه ـ امکان تأمين بخش عمدة مواد اوليه از منابع داخلي قابليت عرضه به بازاهاي جهاني به عنوان يک محصول فرهنگي و هنري ـ کمک به توسعۀ صنعت گردشگري و نشر ارزش هاي فرهنگي ـ سرمايه گذاري کم و کاربري زياد ـ بالا بودن ارزش افزودة توليد ـ قابليت جنبه هاي کاربردي-تزئيني محصول ـ سهولت در ايجاد توسعه و جابه جايي مکان کارگاه (مراکز توليد) ـ سهولت در انتقال تجربيات و دانش فني توليد به صنايع دستي صرف نظر از هنر به عنوان يک «پيشه » نيز نگريسته ميشود.