Abstract:
هدف: هدف این مطالعه تعیین اثربخشی بازی درمانی با و بدون آموزش والدین مبتنی بر دلبستگی بر میزان پرخاشگری کودکان مبتلا به نافرمانی مقابلهای بود. روش پژوهش: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش-پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کودکان 4 الی 6 ساله شهر تهران بود؛ روش نمونهگیری به شکل تصادفی چندمرحلهای بود که ابتدا از میان مناطق 22 گانه شهر تهران یازده منطقه بهطور تصادفی انتخاب و سپس از بین مهدکودکهای یازده منطقه با روش تصادفی ساده از هر منطقه یک مهدکودک انتخاب شد و پس از غربالگری با پرسشنامه علائم مرضی کودکان گادو و اسپیرافکین (1984) و مصاحبه بالینی 45 کودک انتخاب و در سه گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 کودک) به صورت تصادفی کاربندی شدند. گروه آزمایش بازی درمانی تحت مداخله بسته آموزشی بارکلی (2006) و گروه آزمایش بازی درمانی آموزش والدین مبتنی بر دلبستگی به مدت هشت جلسه 90 دقیقهای قرار گرفتند و گروه گواه در حالت انتظار قرار گرفت؛ هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از چک لیست اختلالات رفتاری کودکان آخنباخ (1990) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای جمع آوری شده با استفاده از واریانس اندازههای مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که بازی درمانی (17/6=F، 021/0=P) و بازی درمانی آموزش والدین مبتنی بر دلبستگی (89/5=F، 027/0=P) بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به بیاعتنایی مقابلهای موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. همچنین آزمون تعقیبی نشان داد بازی درمانی مبتنی بر دلبستگی موثرتر است. نتیجهگیری: نتایج نشان داد بازی درمانی همراه با مداخلات دلبستکی محور در کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای موثر است و میتوان از این دو روش در کاهش پرخاشگری این کودکان استفاده کرد.
Aim: The present study aimed to evaluate the effectiveness of play therapy with and without attachment-based parental training on the level of aggression in children with oppositional defiant disorder. Methods: The method of this study was quasi-experimental with pre-test design and follow-up with a control group. The statistical population of the study was children aged 4 to 6 years in Tehran. A multi-stage random sampling method was used in this study. First, eleven districts were randomly selected from 22 districts of Tehran and then one kindergarten was selected from each district of 11 districts by using a convenience random method. After screening by Gadow and Sprafkin (1984) Children Symptoms Inventory and clinical interviews, 45 children were selected and randomly assigned to three experimental and control groups (15 children in each group). The Play Therapy Experimental Group 1 underwent the intervention of Barclays training package (2006) and the Play Therapy Experimental Group 2 underwent attachment-based parental training for eight 90-minute sessions, and the control group did not receive any training. All three groups were assessed in the pre-test, post-test and follow-up stages using the Achenbach (1990) Children Behavioral Disorders Checklist. The collected data were analyzed using repeated measures variance. Results: The results of this study showed that play therapy (F = 6.17, P = 0.021) and play therapy of attachment-based parental training (F = 5.89, P = 0.027) were effective in reducing aggression in children with oppositional defiant and this effect persisted during the follow-up phase. Post-hoc test also showed that attachment-based play therapy is more effective. Conclusion: The results showed that play therapy combined with attachment-based interventions is effective in reducing aggression in children with oppositional defiant disorder and these two methods can be used to reduce aggression in these children.
Machine summary:
مقايسه اثربخشي بازي درماني با و بدون آموزش والدين مبتني بر دلبستگي بر کاهش رفتار پرخاشگرانه در کودکان مبتلا به اختلال نافرماني مقابله اي اکرم اکبري دانشجوي دکتري گروه روانشناسي ، واحد قم ، دانشگاه آزاد اسلامي ، قم ، ايران / / نادر منيرپور * دانشيار گروه روانشناسي ، واحد قم ، دانشگاه آزاد اسلامي ، قم ، ايران حسن ميرزاحسيني استاديار گروه روانشناسي ، واحد قم ، دانشگاه آزاد اسلامي ، قم ، ايران / دريافت : ١٤٠٠/٠٣/٠٥ پذيرش : ١٤٠٠/٠٦/٢٧ ايميل نويسنده مسئول : Monirpoor@qom-iau.
به نظر ميرسد اين رويکرد مبتني بر ديدگاه بالبي، ١٩٨٨؛ است که معتقد بود به منظور تغيير رفتار دلبستگي، مداخله بايد به شکل موازي الگوهاي ارتباطي و فرايندهاي فعال ذهنياي را که مادر و کودک از روابط دلبستگي اوليه دروني کرده اند، هدف قرار دهد (به نقل از دهقاني آراني، بشارت ، پورحسين ، بهرامي احسان و آقامحمدي، ١٣٩٣).
آيا بازيدرماني و بازي درماني با و بدون آموزش والدين مبتني بر دلبستگي بر کاهش پرخاشگري کودکان مبتلا به نافرماني مقابله اي در مرحله پيگيري پايدار است ؟ روش پژوهش پژوهش حاضر نيمه تجربي با طرح پيش آزمون ، پس آزمون و پيگيري بود.
بررسي مسائل رفتاري حل نشده درکودکان و بحث و تبادل نظر با والدين در مورد ميزان تاثير درمان مبتني بر دلبستگي بر ميزان مشکلات رفتاري قبلي کودکان ، آموزش شاد و مهيج ساختن محيط زندگي کودک به منظور کاهش ميزان افسردگي مادر و کودک، آموزش تکنيک تقويت کلامي کودک، سناريوسازي درباره ايجاد جو ارتباط مثبت اعضاي خانواده با يکديگر و پرهيز از انزواي کودک جلسه هفتم .