Abstract:
پژوهش حاضر کوشش میکند نسبت توسعۀ فرهنگی و توسعۀ اقتصادی پس از انقلاب 57 در ایران را در قالب گفتمانهای توسعه و با روش تحلیل گفتمان مورد واکاوی قرار دهد. گفتمانهای توسعه پس از انقلاب وجه عملی گفتمان انقلاب محسوب شده و مدلول مرتبط با دالهای گفتمان توسعه انقلاب را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافتهها نشان میدهد؛ گفتمان توسعه انقلاب، درخصوص رابطه فرهنگ و توسعه، فرهنگ به عنوان یک مجموعه مؤثر بر فرآیند توسعه و مجموعهای که در فرآیند توسعه، شکل گرفته و محصول توسعه دانسته، میان توسعه و فرهنگ، ارتباطی دیالکتیکی است. نظام معنایی توسعه در گفتمان سازندگی از توسعه فرهنگی در این گفتمان غفلت کرده و به گفتمان نوسازی مشابهت داشت. در گفتمان توسعه اصلاحات که معنای توسعه فرهنگی با دال رشد معنویت، مطابقتی با نگرش و دیدگاه افراد جامعه نداشته است. اهداف فرهنگی در گفتمان اصول گرا از سوی برخی از گروههای اجتماعی طرد شد درحالی که از جانب گروههای دیگری پذیرفته شد. در گفتمان عدالت محور محور توسعه را مبتنی بر رشد اقتصادی و ایجاد برابری که لازمه دستیابی به آن را بهره گیری از ابزار فرهنگ در جهت نظارت و کنترل فضای جامعه و پیشبرد اهداف خود میدانست. نتیجه اینکه آنتاگونیسم (تخاصم) بر سر هویت بخشی به توسعه خصلت آشکار گفتمانهای پس از انقلاب بوده و عنصر تعین کننده تحولات توسعه پس از انقلاب منازعه بوده است
The present study tries to analyze the relationship between cultural development and economic development after the Revolution of 1957 in Iran in the form of development discourses and discourse analysis. Post-revolutionary development discourses have been considered as a practical aspect of revolutionary discourse and have analyzed the meaning associated with the signs of revolutionary development discourse. Findings show; The discourse of the development of the revolution, regarding the relationship between culture and development, culture as an effective set on the development process and the set that is formed in the development process and considered a product of development, is a dialectical relationship between development and culture. The semantic system of development in the constructive discourse neglected cultural development in this discourse and was similar to the discourse of modernization. In the discourse of reform development, the meaning of cultural development, which indicates the growth of spirituality, did not correspond to the attitudes and views of people in society. Cultural goals in the principled discourse were rejected by some social groups while accepted by others. In the justice-oriented discourse, the axis of development is based on economic growth and the creation of equality, which requires the use of cultural tools to monitor and control the atmosphere of society and advance its goals. The conclusion is that antagonism (conflict) over identification with development has been an obvious feature of post-revolutionary discourses and has been the determining element of post-revolutionary development developments.
Machine summary:
آنچه که به عنوان مساله اصلي در تحقيق پيش رو مورد توجه قرار گرفته اين نکته است که فرهنگ در گفتمان انقلاب به شکل دال تهي ابراز شده و مشخص نشده بعد پيروزي اين بايدها و دال هاي کلي با کدام مدلول ارتباط برقرار خواهد کرد و از طريق چه مکانيسم هايي محقق خواهد شد.
گفتمان هاي توسعه پسا انقلابي دال فرهنگ را چگونه از وجه نظري و اظهاري به وجه عملي و عيني رسانده اند؟ ٣- پيشينه مطالعات داخلي و خارجي از زمان شکل گيري اين انديشه در ميان متفکران که فرايند توسعه مرتبط با فرهنگ هر جامعه مي باشد، مطالعات مرتبط با نسبت توسعه با فرهنگ نيز مورد توجه بسياري قرار گرفته است .
(رجوع شود به تصویر صفحه) شکل (٤): نحوه مفصل بندي عناصر گفتماني در گفتمان توسعه اصولگرا پيرامون دال مرکزي ٦-٢-٤ گفتمان عدالت محور گفتمان اصولگرا با داعيه بازگشت به دوران اول انقلاب اسلامي ، از يک سو عدالت گستري را به عنوان يکي از اهداف انقلاب در نظام معنايي خود مفصل بندي کرده بود و از سوي ديگر دال توسعه فرهنگي را احياي فرهنگ و ارزش هاي نظام جمهوري اسلامي تعريف کرده بود.
گفتمان عدالت محور توسعه را مبتني بر رشد اقتصادي و ايجاد برابري در شرايط اقتصاد مقاومتي تعريف کرد که لازمه دستيابي به آن بهره گيري از ابزار فرهنگ بود از آن در جهت نظارت و کنترل فضاي جامعه و پيشبرد اهداف خود بهره گرفت .