Abstract:
مقاله حاضر پژوهشی از رساله دکتری رشته فلسفه وکلام اسلامی با عنوان مطالعه قدرت و اختیار انسان از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان یک متکلم و ملاصدرای شیرازی به عنوان یک فیلسوف می باشد،که با هدف شناسایی وتبیین نظرات این دو اندیشمند در باب قدرت و اختیار انسان به رشته تحریر درآمده و نقشه راهنما یک سوال اصلی تفاوت راهبرد خواجه نصیر و ملاصدرا در حلّ مسأله قدرت و اختیار انسان چیست و4 سوال فرعی با عناوین زیر می باشد: 1)تعریف قدرت واختیار از دیدگاه خواجه نصیر وملاصدرا 2)تفاوت قدرت در انسان وخداوند از دیدگاه خواجه نصیر وملاصدرا 3)نظر نوصدراییان (شارحین صدرایی)راجع به قدرت واختیار انسان 4)راهگشایی فلاسفه ومتکلمین در خصوص قدرت واختیار انسان 5)شرح قاعده الشیء ما لَم یجِب لَم یوجَد یک فرضیه اصلی بین نظرات خواجه نصیر وملاصدرا در حل مسأله قدرت واختیار انسان تفاوت های راهبردی و 4 فرضیه فرعی می باشد که در رساله هر5 فرضیه مورد تأیید قرارگرفتند.روش تحقیق این رساله، کتابخانه ای و با فرآیند توصیفی وتحلیلی مقایسه ای انجام شده است. پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی است ، لذا روایی وپایایی آن از طریق انجام صحیح وخردمندانه فرآیند تحقیق که از انتخاب موضوع تا دفاع می باشد انجام شده است.در ابتدا کلیات تحقیق، مبانی نظری ، پیشینیه تحقیق و سپس به تبیین فرضیه ها و پاسخ به پرسش های تحقیق پرداخته شدکه نهایتاً هرشش فرضیه تأیید و به شش پرسش نیز پاسخ داده شد.
The present article is a research of the doctoral dissertation in the field of Islamic philosophy and theology entitled The study of human power and authority from the perspective of Khajeh Nasir al-Din Tusi as a theologian and Mulla Sadra Shirazi as a philosopher, Which has been written with the aim of identifying and explaining the views of these two thinkers on human power and authority: 1) Definition of power and authority from the point of view of Khajeh Nasir and Mulla Sadra 2) The difference between power in man and God from the point of view of Khajeh Nasir and Mulla Sadra 3) The opinion of Neo-Sadraians (Sadra commentators) about human power and authority 4) Opening the way for philosophers and theologians regarding human power and authority 5) Explanation of the rule of the thing, which does not exist, does not exist A main hypothesis between Khajeh Nasir and Mulla Sadra's views on solving the problem of human power and authority is strategic differences and 4 sub-hypotheses that were confirmed in the treatise of all 5 hypotheses. The present study is a qualitative research, so its validity and reliability has been done through the correct and wise conduct of the research process, which is from subject selection to defense. First, the generalities of the research, theoretical foundations, background of the research, and then the hypotheses were explained and the research questions were answered. Finally, all six hypotheses were confirmed and six questions were answered.
Machine summary:
مجبور به کسي گفته مي شود که فعل وعدم فعل او به خواست او نباشد بلکه به خواست غبر باشد يا بروجهي ديگر باشد ،چنانکه اگر بخواهد يا نخواهد فعل از اومحقق وموجود شود»(جعفري ،١٣٥٦ :٢٧)«يا در جاي ديگري خواجه جبر را اينگونه معنا ميکند،جبر پديدآوردن فعل است به وسيله خلقبدون آنکهبراي رد اين فعل قدرتي داشته باشد يا بتواند از وجود آن فعل توسط خود جلوگيري کند»(اشعري ،١٣٦٩ :١٦)«به نظر ملاصدرا جبرهمان ضرورت واختيار عدم ضرورت افعال انسان در نظام کلي هستي است که به علم اعلي ،فلسفه کلي وحکمت متعالي مرتبط است »(ملاصدرا، ١٣٦٨ :٣٧١) ٢) بيان مسأله بحث جبر و اختيار وقدرت يکي از مسائل مهم ومعضلات فلسفي است ، در طول تاريخ فيلسوفان مشرق وغربي در باب آن به تأملات بسيار پرداخته اند.
در طول تاريخ کلامي شيعه نظرات مختلف ومتعددي در اين خصوص ارائه شده است که با بررسي آن ريشه اختلاف نظرات را مي توان مشخص نمود وطبعاً با روشن شدن ابعاد اين مسأله وبررسي آراء واقوال مختلف متکلمان شيعه در ادوار مختلف تاريخي تبيين بهتري انجام خواهد گرفت ،با توجه به اينکه عنوان رساله مربوط به اختيار وقدرت به عنوان آموزه هاي مهم از نخستين مبا حث عقايد اسلامي واز اولين موضوعات ونوشته هاي به جا ماندع از متکلمان مسلمان سهم زيادي از بحث هاي کلامي را از آغاز پيدايش اين شاخه ازدانش ديني به خود اختصاص داده است ،حکيمان مسلمان وعارفان حوزه اسلام نيز در موضوعاتي از قبيل علم وفعل خدا به اين مسأله توجه شايسته داشته اند ،اما متکلمان با برداشت خويش از تعدادياز آيات قرآن کريم به دو ديدگاه متقابل رسيده اند که عموماًاز آنها به جبر وتفويض نام مي برند .