Abstract:
هدف از پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی پرسشنامه تمایل به مشارکت اجتماعی بود. از آنجا که این پرسشنامه توسط پژوهشگران بومی و محلی طراحی و اعتباریابی نشده بود، طراحی چنین پرسشنامه ای از اهمیت بسزایی برخوردار است. به این ترتیب، با استفاده از پژوهش پیمایشی تعداد 303 نفر از شهروندان تهرانی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند تا با تکیه بر آن بتوان، آزمون مورد نظر را تست و اعتباریابی کرد. ابتدا 23 گویه طراحی شده و 8 نفر از متخصصان حوزه علوم اجتماعی با تکیه بر روایی محتوایی مبتنی بر پانل متخصصان به ارزیابی و اصلاح گویه ها و همچنین روایی سنجی پرسشنامه پرداختند. پرسشنامه مورد نظر هم از روایی و هم از پایایی قابل قبولی برخوردار بود. سپس با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، اعتباریابی دقیقتری بر روی پرسشنامه انجام شد. یافته های این تحلیل نشان داد که تمایل به مشارکت اجتماعی را می توان در دو بعد تمایل به مشارکت اجتماعی ناشی از جو سازمانی و تمایل به مشارکت اجتماعی ناشی از برانگیختگی فردی مورد بررسی قرار داد
The purpose of the present study was to validate and construct a willingness to social participate questionnaire. Since this questionnaire was not designed and validated by local and national researchers, the design of such a questionnaire is of great importance. Thus, using survey survey, 303 citizens of Tehrani were selected by random sampling method and studied in order to test and validate the test. Initially, 23 items were designed and 8 experts in the field of social sciences evaluated the content based on the panel of experts to evaluate and modify the items as well as had both validity and reliability. Then, by using exploratory factor analysis, more accurate validation was done on the questionnaire. The findings of this analysis showed that the willingness to social participate can be examined in two dimensions: the tendency to social participate due to organizational climate and the tendency to social participate due to personal arousal
Machine summary:
يافته هاي اين تحليـل نشـان داد کـه تمايل به مشارکت اجتماعي را مـي تـوان در دو بعد تمايل به مشـارکت اجتمـاعي ناشـي از جـو سازماني و تمايل به مشارکت اجتماعي ناشـي از برانگيختگي فردي مورد بررسي قرار داد واژه هايکليدي: مشارکت اجتماعي، اعتباريابي، روايابي، تحليل عاملي مقدمه زندگي امروز همواره با تغييرات روزافزون رو به رو بوده و هر روزه شاهد تغييرات شگرفي در دنياي اطرافمان هستيم (فنگ و ژانگ ،١ ٢٠١٩).
صداقتي فرد و سخامهر (١٣٩٢) در پژوهشي به بررسي تاثير نابرابري بر ميزان مشارکت اجتماعي زنان پرداخته و در يافته 1 Hodge &Greve هاي اين پژوهش نشان داد که سطح نابرابري جنسيتي درک شده توسط اين دانشجويان در سطح بالايي بود و در بين ابعاد مختلف نابرابري ها، نابرابري حقوقي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي، بيشترين احساس نابرابري مربوط به نابرابري حقوقي بوده است .
بررسي ابزارهاي موجود براي سنجش مشارکت اجتماعي نيز نشـان داد کـه در زمينـه سـلامت ، پرسشنامه مشارکت اجتماعي در سلامت را در ٥٣ گويه ، رشادت و همکاران (١٣٩٥) طراحي کـرده کردند؛ در پژوهش افضليان سلامي و همکاران (١٣٩٨) نيز ابزاري با عنوان مشـارکت اجتمـاعي بـه کار گرفته شده است ، اما يک ابزار ناقص در اين زمينه به شمار ميرود، ابزاري که بتوانـد بـر اسـاس فرهنگ و بافت سازمان هاي ايراني مفاهيم در هم تنيده مشارکت اجتمـاعي را مـورد سـنجش قـرار دهد، وجود ندارد.
بدين ترتيب در پاسخ به سوال دوم ، نتايج حاصل از تحليل عاملي اکتشافي نشان داد که پرسشنامه مشارکت اجتماعي از دو مؤلفه «مشارکت ناشي از جو سازماني مطلوب » و مؤلفه دوم «مشارکت خود انگيخته » تشکيل شده است .