Abstract:
شیراز از مهمترین شهرها در فرهنگ فارسیزبانان است. جز آثار مستقلی که گذشتگان در باب این شهر نوشتهاند، در متون کهن اشارات پراکندهای نیز در باب شیراز دیده میشوند که هر یک میتواند شناخت ما از این دیار را دقیقتر سازد. شرفنامۀ منیری از این منظر قابل توجّه است. این فرهنگ از نظر تعداد واژگان و نشان دادن تلفّظ آنها، و تعداد شاهدها از تمامی فرهنگهای فارسی پیش از خود کاملتر است. سنّت فرهنگنویسی فارسی کمتر محدودۀ روشنی داشته است؛ ازاینرو، بسیاری از فرهنگنویسان میکوشیدند هر واژه و ترکیبی را که در زبان فارسی به کار میرود، در فرهنگ خود مدخل کنند. فاروقی، نویسندۀ این فرهنگ نیز به همین راه رفته است و در نتیجه، مطالب گوناگون از حوزههای متفاوت در این فرهنگ به چشم میآیند. بیاغراق میتوان صدها صفحه دربارۀ این کتاب نوشت. ما از میان دهها موضوع میکوشیم تا نکات مهم این فرهنگ دربارۀ شیراز را شهری که در این کتاب جایگاهی خاص دارد، گردآوریم و نگاهی گذرا به مهمترین آنها با تکیه بر دیگر متون بیندازیم.
Machine summary:
جز این فاروقی از شیخ واحدی شیرازی نزدیک به هفت بیت هم نقل کرده(همان: 129، 327) و به اثری از او با نام «حبل متین» نیز اشاره کرده است(همان: 1122).
شاعران شیرازی فاروقی از شاعران شیراز همانند: سعدی، بسحق اطعمه، حافظ و حتّی شاعری همچون عبید زاکانی که مدّتی از عمرش را در شیراز به سر برده، ابیاتی نقل کرده است،5 امّا این افراد از شاعران شهره حتّی در روزگار خود بودهاند، و ذکر نام ایشان در کتابی همچون شرفنامه جای تعجّب ندارد، امّا جز ایشان فاروقی از شاعری با نام منصور شیراز(همان: 200، 961)، نزدیک به پنجاه بیت نقل کرده است6 که تأمّل دربارۀ وی لازم مینماید.
هرچند نام وی در تذکرههای کهنتر همانند هفت اقلیم (امین احمد رازی، 1378، ج2: 215) و عرفاتالعاشقین9 (اوحدی بلیانی، 1389، ج 7: 4325-4327) آمده است، امّا در حد جستوجویی مختصر نوشتۀ صحف ابراهیم(1205ق) آگاهیهای دقیقتری دربارۀ وی بهدست میدهد: «ناصرالدین بجه معاصر شیخ مصلحالدین شیرازی است از فنون علوم بهره تمام داشته و با وجود کمالات ظاهری درویشی اختیار نموده و در فقر و تجرید از بلندنامان شد و در طریق شاعری به مذاق تصوف بیانی فصیح دارد.
با اینکه از گویش شیرازی قدیم دهها شاهد در متون گذشته دیده میشود و حتّی دیوانی مستقل از شمس پس ناصر(متوفی 763ق) به این گویش به جا مانده است،10 امّا آنچه در شرفنامه آمده در بین شواهد دیگر کمنظیر و چه بسا بینظیر است، چرا که فاروقی جز آوردن بیت، کوشیده تا معنی آن را نیز به دست دهد.