Abstract:
در مجامع روایی امامیه، روایاتی وجود دارد که هرگونه قیام و نهضت و جنبش قبل از قیام و ظهور حضرت مهدی(ع) را ممنوع دانسته و پرچم برافراشته شده را مظهر طاغوت و حکومت برآمده از آن را غیرمشروع میدانند. وجود چنین روایاتی موجب شده تا عدهای با تمسک به این روایات، هرگونه قیام و نهضت را قبل از ظهور ممنوع و به تبع آن هرگونه آمادگی برای ظهور و نیروسازی برای آن را منتفی بدانند. بنابراین مسئله تحقیق حاضر این است که براساس این روایات هرگونه نیروسازی و تربیت نیرو برای ظهور را باید منتفی دانست. بر این اساس سوالی که این مقاله در صدد است بدان پاسخ گوید؛ این است که: آیا میتوان با استفاده از این روایات که هرگونه قیام قبل از قیام و ظهور حضرت مهدی؟ع؟ را نفی کردهاند؛ تربیت نیرو و نیروسازی برای ظهور را منتفی دانست؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا روایاتی که هرگونه قیام و انقلاب قبل از قیام قائم؟عج؟ را نهی کردهاند؛ جمعآوری و در سه گروه کلی دستهبندی شدهاند و با روش توصیفی و تحلیل مضمون و محتوای روایات با تاکید بر آموزههای علم رجال و درایه الحدیث، با استفاده از منابع و متون موجود، مورد نقد و بررسی قرار داه شده است. از جمله نتایج و یافتههای پژوهش حاضر این است که از طرفی بیشتر این روایات از نظر سند دارای اشکال بوده و به اصطلاح ضعف سندی دارند؛ و از طرف دیگر از نظر دلالت بهگونهای هستند که یا به دورهای خاص اشاره دارند و ناظر به شرایط تاریخی ویژهاند و یا ناظر به شخصیت قیام کنندهاند که با انگیزههای شخصی برای رسیدن به مطامع خودش پرچم مبارزه را بلند نموده است. علاوه برآن، این دسته از روایات با دستورات کلی دین اسلام در تشویق به مبارزه با ظلم و ستم و جهاد در راه خدا و دستور به امر به معروف و نهی از منکر و... تعارض دارند؛ از این جهت هرگز نمیتوان از این روایات، نهی از قیام و نهضت قبل از قیام حضرت مهدی؟ع؟ را بهطور کلی و بهنحو مطلق نتیجه گرفت و آن را محکوم نمود؛ و در نتیجه با تمسک به این روایات نمیتوان نیروسازی و تربیت نیرو برای مبارزه با ظلم و ستم را ممنوع دانست. در واقع تبیین عدم دلالت این روایات بر نهی از نیروسازی در عصر غیبت، از نوآوریهای این تحقیق بهشمار میرود.
In Imamiyyah tradition gatherings, there are traditions that prohibit any uprising and movement before the uprising and appearance of Hazrat Mahdi (peace be upon him) and consider the raised flag as a manifestation of tyranny and the government arising from it as illegitimate. The existence of such narrations has caused some people, by adhering to these narrations, to consider any uprising and movement as forbidden before the advent, and accordingly, any preparation for the advent and strengthening of forces for it are ruled out. Therefore, the issue of the current research is that based on these traditions, any force building and training of forces for emergence should be ruled out. Based on this, the question that this article aims to answer is; This is: Is it possible to use these narrations that have denied any uprising before the uprising and appearance of Hazrat Mahdi (peace be upon him)? Did he rule out the training of the force and the formation of the force for the emergence? To answer this question, first of all, the traditions that forbid any uprising and revolution before the uprising of Qaim (peace be upon him); They have been collected and categorized into three general groups and have been criticized and analyzed by descriptive method and analysis of the theme and content of hadiths with emphasis on the teachings of ''ilm-e-rijal'' and "Dariah al-Hadith" by using available sources and texts. Among the results and findings of the current research is that on the other hand, most of these narrations have problems in terms of the document and have so-called weak documents; And on the other hand, in terms of implication, they either refer to a specific period and refer to special historical conditions, or they refer to the personality of the rebel who raised the flag of struggle with personal motives to achieve his own goals. In addition, these narrations conflict with the general instructions of Islam in encouraging fighting against oppression and jihad in the way of God and commanding good and forbidding evil, etc.; For this reason, it is never possible to conclude from these narrations the prohibition of the uprising and the movement before the uprising of Hazrat Mahdi (peace be upon him) in a general and absolute manner and condemn it; And as a result, by adhering to these traditions, it is not possible to prohibit building and training forces to fight against oppression. In fact, explaining that these narrations do not imply the prohibition of power building in the age of occultation is one of the innovations of this research.
Machine summary:
این روایات، نهی از قیام و نهضت قبل از قیام حضرت مهدی؟ع؟ را بهطور کلی و بهنحو مطلق نتیجه گرفت و آن را محکوم نمود؛ و در نتیجه با تمسک به این روایات نمیتوان نیروسازی و تربیت نیرو برای مبارزه با ظلم و ستم را ممنوع دانست.
لازم به یادآوری است که لقب «قائم» در روایات برای همه ائمه؟عهم؟ بهکار رفته است؛ مانند این روایت که از امام صادق؟ع؟ نقل شده که این لقب شامل همه ائمه؟عهم؟ میشود و آنان یکی پس از دیگری قائم به امر الهی هستند: كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِد...
نقد و بررسی دلالی بر فرض اگر سند دو روایت یاد شده را قبول کنیم و از مناقشه در سندشان چشم بپوشیم؛ دلالت این دو روایت بهگونهای است که نمیتوان عدم مشروعیت قیام و نهضت در عصر غیبت امام زمان؟ع؟ و به تبع آن عدم لزوم نیرو سازی برای قیام را بهطور مطلق از آنها نتیجه گرفت.
نقد و بررسی دلالی با صرفنظر از اشکال سندی، حال باید دید که این دسته از روایات از نظر محتوا و دلالت، مدعای کسانیکه بر طبق آنها هرگونه قیام پیش از ظهور را ممنوع میدانند؛ اثبات میکنند یا نه؟ در پاسخ به این سؤال توجه به چند نکته به عنوان اشکال دلالی و متنی بر استدلال به این روایات، لازم است: اشکال اول گرچه لفظ «کل رایه» عام است و شامل همه قیامها میشود؛ اما با توجه به وجود قرائن و شواهد تاریخی مبنی بر تأیید برخی از قیامها مانند قیام زید بن علی و...