Abstract:
بررسی تاریخی و جامعهشناختی دوران حاکمیت صفویان به دلیل قرابت موضوعات سیاسی و اجتماعی واقع شده در آن دوران با موضوعات امروزی اهمیت ویژهای دارد. دلیل عمده این قرابت و اهمیت، ذیل سایه گسترده مذهب و فقه ترویجی آن دوران است، لذا بررسی رویکردهای مذهبی آن دوران به ویژه، مکتوبات، آثار و نگرشهای علامهمجلسی به عنوان یکی از بزرگترین روحانیون آن عصر حائز اهمیت است. بدین صورت در برابر سوالاتی همچون دلیل گسترش خرافه در جامعهی مذهبی عصر صفوی نیز تاثیر نظام معرفتی رایج و متاثر از دین و فقه مهم است. باور این پژوهش چنان است که رویکرد روحانیون دوران صفوی به دین چونان دایرهالمعارفی جامع بود که امکان پاسخگویی صریح و مستقیم را دارا میباشد. این رویکرد جامع که تمرکز خود را بر نقل قرار میداد به تدریج سبب زوال نظامهای معرفتی مبتنی بر عقل گردید و شرایط گسترش خرافه را ایجاد کرد. پژوهش حاضر به دلیل اهمیت بررسی این موضوعات در پرتو زمان و تاریخ حادث شدهی آن تلاش دارد در چارچوب نظری جامعهشناسی تاریخی تشریح کننده این روند باشد.
The historical and sociological study of the Safavid period is of special importance due to the closeness of the political and social with today's issues. The main reason for this closeness and importance is the widespread shadow of the religion and propagation jurisprudence of that time. Therefore, it is important to study the religious approaches of that time, especially the writings, works and attitudes of Allameh Majlisi as one of the greatest clerics of that time. Thus, in the face of questions such as the reason for the spread of superstition in the religious community of the Safavid era, the social influence of the current epistemological system that has been influenced by religion and jurisprudence is also important. The belief of this research is that the approach of the clerics of the Safavid period to religion was like a comprehensive encyclopedia that has the possibility of explicit and direct answers to everything. This comprehensive approach, which focused on narratives, gradually led to the decline of rational-based epistemological systems and created the conditions for the spread of superstition.Due to the importance of studying these issues under historical attitude, the present study tries to explain this process in the theoretical framework of historical sociology.
Machine summary:
بررسی نقش خرافه در جامعۀ عصر صفوی، تقریباً مانند موارد دیگر گسـترش خرافـه در ایـران ، نشان دهندٔە دو موضوع است : یکم اینکه ، این موضوع در بسیاری از موارد، با ارائۀ ادعیۀ مذهبی همـراه اسـت ؛ بـه عنوان مثال ، ابـوترابسسـردادور در کتـاب «تـاریخ سیاسـی دوران نـادر» مینویسـد: «در زمـان شـاه سلطان حسین ، پس از طی مراحـل و نظـرات مختلـف جهـت کسـب اجـازٔە خـوردن خربـزه و همچنین ، تأیید طهارت آن ، نوبت به خوانـدن ادعیـۀ مخصـوص مـیرسـید» (سـردادور، ۱۳۸۰ :۴۷).
نکتـۀ قابل اشاره دراین میان ، اعتراف بسیاری از نویسـندگان بـه زوال جایگـاه علـم در عصـر صـفویه ، به دلیل برتری گستردٔە فقه است ؛ به عنوان مثال ، مریم سمؤذن در پژوهشی دربارٔە سـاختار مـذهب تشیع در عصر صفوی ، ضمن پذیرش تنوع نگرش ها دربارٔە جایگـاه عقـل در بـین اخبـاریون و پــذیرش عقــل ، چونــان روش و ابــزار، و امکــان حضــور مختصــر فلســفه در جامعــه ، تســلط نگرش های فقهیـحدیثی را مانع رواج علوم دیگر میداند که براساس دیـدگاه مـؤذن ، دو عامـل سبب بروز چنین شرایطی شده است : یکم ، عدم تحولات گسترده و سریع اجتمـاعی در جامعـۀ صفویه که نیاز به تحولات علمی را کاهش میداد؛ دوم ، نوع نگرش به هستی : عالمان صـفوی ، تمایل زیادی به طرح این پرسش از خود نشان ندادنـد کـه چگونـه جهـان آفریـده شـده اسـت .
رویکرد حـدیث گـرای حـاکم بـر عصـر صـفویه ، بـه خودیخود، خرافـی نبـود و حتـی تـلاش روحانی هایی چون مجلسی نیز در نقد تصوف ، به نوعی طرد خرافه و غلو است ؛ اما این رویکرد در دو سو و ناخواسته ، خود مروج خرافه میشود؛ یکم ، تلاش برای دربرگیری تمام موضوع های جامعه و دوم ، تمرکز صرف بر نقل .