Abstract:
این پژوهش که به صورت «مطالعه موردی» (case study) انجام شده، مربوط است به صدور و اجرای حکم اعدام برای کسی که دارای شش فقره سابقه محکومیت اجرا شده به اتهام شرب خمر داشته است. مستند این حکم نیز ماده ۱۳۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ است که مقرر بوده: «هرگاه کسی سه بار مرتکب یک نوع جرم موجب حد شود و هر بار حد آن جرم بر او جاری گردد، حد وی در مرتبه چهارم اعدام است.» دلیل اثباتی این اتهام نیز «علم قاضی» بوده و مراحل مختلف دادسرا، دادگاه کیفری یک و دیوان عالی کشور را طی کرده است. در بررسی تحلیلی این قضیه مشخص شده است که برخی از قواعد ناظر به انجام تحقیقات مقدماتی در مجازات حدی توسط ضابطان و مقامات قضایی نادیده گرفته شده است. خصوصاً وجود شبهات هشتگانهای که در این بررسیها شناسایی شده حاکی از آن است که قضیه مورد پژوهش مشمول حکم «قاعده درأ» میباشد که در مواد ۱۲۰ و ۱۲۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ آمده است. در پایان، پیشنهادات اصلاحی سه گانهای برای بهبود عملکرد ضابطان، قضات و نیز اصلاح ماده ۱۳۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ در رابطه با مجازات اعدام برای تکرار جرایم حدی ارائه شده است.
This research, which was carried out using a "case study" method, concerns the issuance and execution of the death sentence for a person who has a record of six previous convictions for drinking alcohol. The evidence of this ruling is Article 136 of the Islamic Penal Code approved in 2012, which stipulates: "If someone commits the same type of crime that causes hadd (i.e. punishment is precisely determined) three times, and each time the punishment for that crime is inflicted upon him, his hadd is death in the fourth instance. The evidence to prove this charge is "the knowledge of the judge" and it has passed the different stages of the prosecutor's office, the criminal court 1 and the Supreme Court. In the analytical review of this case it has been determined that some of the rules governing preliminary investigation of hadd punishment have been overlooked by the bailiffs and the judicial authorities. Especially, the existence of eight misgivings identified in these studies indicate that the case in question is subject to the ruling of " Rule of Dar’(elimination)" which is enshrined in articles 120 and 121 of the Islamic Penal Code approved in 2013. In conclusion, three suggestions have been presented to improve the activity of bailiffs and judges, as well as amendment of Article 136 of the Islamic Penal Code approved in 2013 regarding the death penalty for repeating crimes in which the punishment is hadd.
Machine summary:
(میرمحمدصادقی ، ١٣٩٢، ص٣٠٥) از عقب ماندگی ذهنی ، اختلالات خلقی ١و روان گسیختگی ٢را شامل می شودو بنابراین لازم بود با کسب نظر متخصصان تعیین شود که آیا نامبرده مسئولیت کیفری دارد یا خیر؟ و آیا نامبرده دارای قوه تمیز می باشد یا خیر؟ و آیا با توجه به سوابق محکومیت های متعدد اعتیادی که داشته است ، اختلال روانی در خصوص وی محتمل است یا خیر؟ البته چنانچه قضیه مورد پژوهش را مشمول ماده ١٢١بدانیم ، بدون تحصیل دلیل و انجام این تحقیقات ، قاعده درأ جاری بوده و می بایست حکم بر سقوط مجازات مزبور صادر می شد.
اما آیا اقدامات مقدماتی که منتهی به ایجاد علم قاضی شده است ، اقداماتی مجاز و مشروع بوده است یا اساساً اقدامات مزبور شامل اقدامات غیرمجاز و نامشروعی بوده است که توسط مقامات قضایی انجام شده است ؟ بر اساس ماده ١٢١قانون مجازات اسلامی تصریح شده است که «در جرایم موجب حد به استثنای محاربه ، افساد فی الارض ، سرقت و قذف ، به صرف وجود شبهه یا تردید و بدون نیاز به تحصیل دلیل ، حسب مورد جرم یا شرط مزبور ثابت نمی شود» ملاحظه می شود که اولاً حکم مقرر در این ماده در خصوص آن دسته از جرایم حدی است که عنوان محاربه ، افساد فی الارض ، سرقت ، و قذف را نداشته باشد.