Abstract:
یکی از راههای مقابله با انقلاب اسلامی در عرصه جنگ نرم، گسترش فرقهگرایی با هدف درگیر کردن اشخاص، یارکشی و اشغال ظرفیتهای فکری و پاسخگویی کشور است. چگونگی بازگرداندن اسلامگریزان به دین پیشین، پرسشی است که در این پژوهش با استخراج، تکمیل و صورتبندی تجربههای موفق پاسخ داده شده است. روش پژوهش در این مقاله «کیفی» است. دادهها با روش «اسنادی» و «میدانی» (مصاحبه نیمهساختاریافته) و حضور در جلسات مشاوره نوکیشان گردآوری و با بهرهگیری از روش تحلیل مضمون تحلیل شده است. یافتههای تحقیق به صورتبندی یک الگوی مفهومی منجر شد. در این الگو، ابتدا با بهرهگیری از رویکرد الهیاتی و با استفاده از روشهای روانشناختی، حجیت از کیش ثانویه ستانده شده، موانع بازگشت فرد به کیش اولیه از بین میرود، سپس با بهرهگیری از خدمات اجتماعی متناسب با مشکلات زمینهای هر شخص، روند بازگشت او تسریع میشود.
Involving individuals, fighting and occupying the country's intellectual and responsive capaciti, one of the ways to deal with the Islamic revolution in the field of soft war is the spread of sectarianism. Extracting, completing and formulating successful experiences, returning Islamophobic people to their previous religion is a question that has been answered in this research. The research method in this article is "qualitative". Using the theme analysis method, the data was collected by "documentary" and "field" methods (semi-structured interview) and attendance at counseling sessions of converts. The research findings led to the formation of a conceptual model. Using the theological approach and using psychological methods, in this model, first the authenticity is obtained from the secondary religion, the obstacles to the person's return to the primary religion are removed, then by using social services that are appropriate to the background problems of each person, the process of his return is accelerated.
Machine summary:
پيشينة تحقيق در منابع فارسي براي چگونگي تبليغ در بين خارجشدگان از اسلام، الگوي مکتوبي وجود ندارد؛ اما چون در اين رخداد، پديده تغيير دين پررنگ است و براي جامعه هدف این کار دو بار صورت گرفته (يک بار از اسلام به دين جديد و يک بار از آن دين جدید به اسلام) به چند نمونه از آثار اين حوزه اشاره ميشود: رهنما (1391) در پژوهشي با عنوان بررسي نظريات نوديني با تأکيد بر نظريه لوئيس رمبو، به آراء مطرح در حوزه روانشناسي، جامعهشناسي و انسانشناسي پرداخته و سرانجام براساس نظريه رمبو، نوگروي را بررسي کرده است.
4. يافتههاي تحقيق دادههاي گردآوريشده از منابع گوناگون (ازجمله پژوهشهاي پيشين، اسناد و گزارشهاي مکتوب، فايلهاي صوتي ضبطشده جلسات موفق و ناموفق مشاوره به نوکيشان، حضور در فرايند مشاورۀ هشت نوکيش و نيز مصاحبه نيمهساختاريافته با هشت تن از کارشناسان مرتبط با نوکيشان)، با بهرهگيري از روش «تحليل مضمون»، تحليل متني شد و مهمترين مضامين ناظر به مسئله اين مقاله (صورتبندي الگوي مفهومي دعوت به دين)، استخراج و در قالب جدول (3) تنظيم گردید: جدول 3: مضامين سازماندهنده و فراگير مضامين سازماندهنده, مضامين فراگير جداسازي, الهياتي رفع موانع بازگشت, محيط, روانشناختي رفتار, گفتار, خدمات مشاورهاي, جامعهشناختي خدمات مداخلهاي, پيش از ورود به تفسير مضامين استخراجشده، بايد اين نکته را يادآور شد که تجربه حضور در جلسات متعدد مشاوره به افراد نوکيش، نشان ميدهد که افراد مسلمان تغيير کيش داده، واجد سه ويژگي مشترک روانشناختي، جامعهشناختي و اعتقادي به شرح ذيل هستند: الف.